روی سنگ قبرم بنویسید که او هم مثل رهبرش انقلابی بود...

۲۱ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

ممنون کریس

خدا قسمت کرد و دعای این مردم مستجاب شد و شدیم برزیلی ، همه گفتند که عجب جتنلمنی است این کی روش و به راستی که پروفشنال (حرفه ای) است  وگرنه ما و برزیل !!! .

سازمان فخیمه صداو سیما هم دیگر به حد اکمال رسانده بود تعریف و پخش نماهنگ "ای پیروز مردان را  ... "  آخر به زعم آنها خیلی خوش درخشیده بودند بچه ها .

 اما نمی دانم که در این بین نقش سرکارخانم معصومه ابتکار(رئیس سازمان محیط زیست) و سازمان نیمه علاف محیط زیست چه بود که نخود آش مآبانه وارد عمل شده و در تعیین رنگ و لباس تیمی که منتخب تنها کشور شیعه حاضر در جام ، پلنگ  را یک تنه برگزیدند.  بعد از فروکش کردن کف ناشی از تعجبِ دهانمان ، گفتیم باشد ، آخر می بایست معتدل می بود. حال دیگر که نمی خواهیم به زور به بهشت ببریمشان  پس حداقل این پلنگکان طفلکی را که جریمه کشتنش تنها 5 میلیون  است ناقابل ، را کمی درک کنیم و یادی از آنها را برده باشیم که دیگر مردم دنیا نگویند ایرانیان آدماهایی هستند بی رحم و اصلا به حیوانات در حال انقراضشان اهمیتی نمی دهند که در 9 ماه 9 تایشان را کشتند و آنها هیچ نکرده اند (آخر جریمه اش فقط 5 میلیون است نا قابل).

بگذریم ؛ هرچه باشد لباسی که قرار است خالی باشد پُرش که کنیم نمره بیشتر دارد این جمله را معلم نقاشی کلاس اول ابتدایی مان نیز می گفت " اگر کاغذ نقاشیتان سفید باشد 20 نمی شوید ..." حتما فوتبالیان هم با خود اندیشه اند  که اگر لباسشان سفیدی داشته باشد 20 نشوند .

اما این مهم نیست ... مهم برای ملتی که تمام هم و غمش حمایت ازمظلوم و تبری از ظالم بوده ، اگر در برزیل در آن هتل های مجلل و زیر کولر های گازی ؛ حداقل کامنتی ، لایکی (به قول حسنمان ؛ پرزیدنت روحانی را می گویم )  از عراق  کربلا و حرم و بی حرمتی می نوشتند , ازشیعه کشتن و تارمار شدن مسلمان  می گفتند . اما اینها  پیش کش ، از خراب شدن زمین های فوتبال در موصل و بغداد و سامرا که می توانستند ابراز ناراحتی کنند ...

نمی دانم شاید در برزیل ، "غزه" و "عراق" فیلتر است  و گرنه حتما یک حرکت هرچندناچیز از خود نشان می دادند ... حتما همین است چرا که دژاگه در آلمان از غزه در فیس بوکش حمایت کرده بود (دمش گرم ، دلمان را زنده کرد).

اما مستر رونالدو ممنون . خودت قبلا گفته بودی که اگر از اسرائیل تعریف کرده بودی خیلی وقتها قبل می شدی مرد سال فوتبال دنیا . خیلی وقت پیش قراردادت میلیاردی می شد و شاید هم توپ تو هم طلایی می شد .

کریس جان دمت گرم که نرفتی ، تویی که چهارمین بار که دعوتت کردن آنهم با امضای رئیس لعنتی این رژیم منحوسِ آدم کش ، نرفتی اسرائیل . با اینکه می دانستی اگر نروی دیگر برایشان محبوب نیستی  و نشدی آن چنان که در روزنامه شان (هآرتص) فحشت دادند و قراردادهایت هم صفرهایش کم کم ، کم شود ، به گمانم .

اما لیونل دوست داشتنی را کجای دلم بگذارم با این عکسهای اسرائیلیش  ؛ و تویی که چند سال قبل که کمتر می شناختنت رفته بودی فلسطین و بیمارستان ساختی برای این مردم مظلوم ، با اینکه میتوانستی در حیفا باشی و خوش بگذرانی . و جالب است که لیونل در اسرائیل و کریس در فلسطین .

هر چه باشد طعم فقر است که آدم را می سازد ، تو هم فقیر بوده ای کریس ، می دانم آخر خودت گفته بودی که چقدر در کودکی حسرت داشتن خانه مایکل جکسون را داشته ای . از حسرتِ  خانه و غم نبودن پدرت و اسرائیل و لیونل و جام جهانی و ... که بگذریم  .... کریس جان ممنون که آموزاندی فوتبالیست هایمان را درس فتوت .

ممنون


جهت اثبات ادعای نویسنده مبنی بر حمایت رونالدو از فلسطین و غزه لطفا کلیپ زیر را مشاهده فرمایید ....

 

۴۲ نظر
گمـ ـنام

بر من است برای خدا که اگر بروم چنین کنم ...

1-دو روز روزه بگیرد
2-تعداد1010 بار صلوات بفرستد
3-پنج بار تسبیحات حضرت زهرا(س) را بگوید
4-مبلغ 100 ریال در راه خدا صدقه بدهد
5-به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در شهرری برود
6-مبلغ 50 ریال برای کمک به هزینه های حرم، به داخل ضریح حضرت عبدالعظیم (ع)بیاندازد.

ادامه مطلب را نیز تقریر نمایید ...

۹ نظر
گمـ ـنام

اندراحوالاتم تا روز 94/1/29

تیر ماه سنه 1393 ===>   امروز بنا به دلایلی نه چندان معلوم تصمیم به تغییر اسم گرفتیم البت از نوع مستعارش . دیگر رند مدعی نیستم ....

دیدم فی المجلس ناممان شود گمنام تا که شاید روزی وجود گم نام نشود (با دقت بخوانید   گمِ نام)


14 تیر ماه سنه 1393 ===> دارم از این قالب خسته می شوم . متاسفانه شیطان هم در این ماه نیست که به سرم بزند تا عوضش کنم .


25 تیر ماه سنه 1393 ===> خدایا ، میدونم که خیلی دارم زیاده خواهی میکنم ولی ، آبروم رو امشب پیش عزیز زهرا نره ، همین که پیش تو سرافکندم بسمه . میشه یه جوری خودت  درستش کنی خدا ....


26 تیر ماه سنه 1393 ===> شرمسارم ... یکی از دوستان گفت که خیلی غلط املایی دارم و بی دقتی در نوشته هایم بیداد میکند ... ای کاش میتوانستم که بگویم که دیگر جبران نمی شود هر چند من که واگویه های دلم را تحریر میکنم چگونه میتوانم وییرایشش کنم ... دلتست دیگر حرف آدمیزاد و عاقلانه به کتش نمی رود ...


31 تیر ماه سنه 1393 ===> همیشه عادتمان داده اند که بخواهیم ..... در عاشورا اشک بر فاطمه را گدایی کنیم و در شب قدر اشک بر حسین ...


27 مرداد ماه سنه 1393 ===> شاید توفیقش رفته بود ، به کدامین گناه ، نمی دانم به هر حال دارد نزدیک می شود دوباره میهمانی که میزبانش تو باشی یا مادر..... و باز شهادت پدری و میزبانی مادر ..... یا امام صادق (ع)


30 مرداد ماه سنه 1393 ===> و بالاخره نشانی برای سایت طراحی شد. 

در اینجا توضیح دادیم ...


1شهریور ماه سنه 1393 ===> چرا نیست ؛ حوصله ی واگویه کردن هایمان ای خدا , با نت نه با تو . با تو که حالا حالا ها بی حوصله ایم . ما را چه به نماز و نیایشت ای خدا


5شهریور ماه سنه 1393 ===> خدایا به دادمان برس، چرا که چالشمان شده سطل آب و یخ نه غیبت دلیل خلق کردنمان..... 

من همه را به چالش سطل اشک دعوت میکنم برای ظهور مهدی (عج)


8شهریور ماه سنه 1393 ===> 8 روز مانده تا میلاد امام هشتم .....یعنی می شود در این 8 روز، زنگار این دل را پاک کرد ..... خدایا به داد دلمان برس 


13شهریور ماه سنه 1393 ===> موضوع بندی نیشتر ، تغییر کرد . یادم باشد که هدف از تاسیس این "جا" چه بود ، ما که "جا"یمان در نهایت یه قبر است ...


13شهریور ماه سنه 1393 ===>خدا کند بشود .... 


14شهریور ماه سنه 1393 ===> ای کاش مشهد بودم .... 


19شهریور ماه سنه 1393 ===>بحمدالله نصفی از دینمان کامل شد ... ماندنصف دیگرش حسین ...


.

.

.

5مهر ماه سنه 1393 ===>آغاز سیر جدید اندر احوالات..... دوستان ازدواج کنید... همین


و مدت ها به همین منوال گذشت...

...


1 آذر ماه سنه 1393 ===> و هر چه بیشتر از زندگی مشترک میگذرد ، یاد شهدایی که فرزند ندیده یشان را به خداوند نادیدنی سپرده بودند ، دیدنی تر میشود در دیدگان نا بینایمان.

الهم الرزقنا توفیق الطاعة


5 آذر ماه سنه 1393 ===> امروز  شاید میلاد کوچکترین امام کربلا باشد ولی نمیدانم چرا وقتی که نام "باقر " که می شنوم یاد شهادت مادرش (بقیع)  و جسارت عمه اش (کربلا) و اسارت عمه اش (شام) می افتم ....

به راستی که باقر شکافنده علوم است .... 


7 آذر ماه سنه 1393 ===> جالب بود . سید احمد گفت " همان پدر شهید علم الهدی " جناب رقیه خاتون در یک سالگی از مادر هم یتیم شده بود .

نمیدانم چه سری در این بی مادر شدن ها و شبه مادر شدن ها ....


15 آذر ماه سنه 1393 ===> دارند همه به پابوس تو می آییند و طبق معمول من بی سر و پا جامانده ام ......  کربلای اربعین ارباب حسین...


و بعد از خیلی زمان ....

22 فروردین ماه سنه 1394 ===> و دوباره عزممان جزم شد تا  که باشد حرکتی نو .... ار خدا بخواهد .... و به راستی آیا می خواهد ؟


29 فروردین ماه سنه 1394 ===> و چه زیباست لبیک گفتن ندای "این رجبیون ؟!!" ....خداوندا لبیک گفتن این ندار را بهمان بیاموز ....

۰ نظر
گمـ ـنام

اینجا مجازیست ...

این متن در راستای ادامه متون "جنگ فرهنگی و فرهنگ جنگی" نوشتم . لطفا اگه اون مطالب رو نخوندین ، اول یه نیم نگاه بهشون بندازین و بعد اینجا  و  ما رو مورد تفقدتون قرار بدین .

لینک ورود به صفحه ... جنگ فرهنگی یا فرهنگی جنگی 


اینجا تنها جایی است که اول می توان را سیرت را فهمید و صورت را نه . اینجا خوب است چون همه خوبند و آنچه که میخواهند را میتوان بود. اینجا صورت ها را دیدنی نیست اما همگان سیرت هایشان را اینجا نشان میدهند که اگر میتوان صورت و سیرت را به یکباره دید ... وا اصفا ....
اینجا فضای مجازیست!جایی که کمبود های زندگی بی هزینه جبران میشود!
اینجا مهندس شدن؛پولدار شدن؛ خوشتیپی و زیبایی به راحتی دست یافتنی ست ! تنها با چند کلیک ناقابل .
اینجا مجنونِ لیلی شدن آسان است و از ان آسان تر لیلی مجنون شدن .
اینجا همه فکرشان روشن است ، از نیچه میگوند و همه فرویدی تعبد میکنند . اصولا خدا ، خود باید بهشان بگوید که من هستم و گرنه خدای چندان قاهر و متعالی نیست و اگرم هست باید اثباتش کرد به منش خودشان .
اینجا بی هزینه میتوان بهترین بود! همان گونه که در آرزوهایت هم نمی توانستی متصورش باشی . اینجا همان جایی است که میتوان هرآنچه که میخواهند باشی ، از برای شیرین نمایان خسرو نمایی کنی!

تا به حال از سگت "پاپی" عکسی برایش فرستاده ای ؟!! از سفرت با ددی چطور ، آن هنگام که در خیابان های  شانزالیزه(نام خیابانی است در پاریس) به فکرش بوده و زیرش کامنت گذاشته ای برای مخاطب خاصت ؟!! خدا بیامرزد این فتوشاپ را ...

 اینجاکافی ست کمی صادقانه دروغ گویی ، راستی دروغ را آموخته ای ؟!!

اینجا کافیست که قربانی کنی ! نه اسماعیلت را . بلکه ایمان و شرف و انسانیتت را . آخر اگر عکس سلفی (self) نگذاری کمتر لایکت می کنند این جماعت . به ایمانت آب داده ای که می خواهی قربانیش کنی ؟!!

اینجا همیشه هستند کسانی که تو را درک کنند ، وقتی که خدا برایت دیگر آنقدر کوچکتر از مشکلاتت می شود که دیگر دعا کردنت و عبادتش ، سودی ندارد در حل این مشکلات . اصلا خدایی هست ؟!!

اینجا جایی است که .... 

اما هرچه کرده ای و نکرده ای ... باز آی ، این شبها خداوندی که همیشه در بلک لیستت بوده منتظرت است ...

اگر توفیقی باشد ادامه خواهد داشت ...

 

۱۲ نظر
گمـ ـنام

و شدی 75 ساله آقا ...

تاریخ تولدش بر میگرده به 24 تیرماه سنه 1318 ، ولی خودش گفته بود که این تاریخ درج شده تو شناسنامه درست نیست . اون زمان مرسوم به درج تاریخ قمری بوده و اصلا اون موقع تاریخ رسمی کشور هم قمری بوده و روز 28 صفر سال 1358 هجری قمری رو تاریخ دقیق تولدش میدونند  . به هر حال اصلا مهم نیست ، چه امروز باشه یا نه ، مهم اینه که آقا خداکنه شما آخرین نائب امام زمانمون باشین . به خدا دیگه این ملت طاقت تشکیل مجدد مجلس خبرگان و اون ایام وحشتناک . 

مولا جان مهدی ، نمی دونم دیگه کی میخوایت بیای آقا ، وقتی که دیگه چیزی این انقلاب نمونده باشه ؟ وقتی که دیگه تنها یارتون هم نباشه ؟ وقتی که دیگه بی حجابی بشه افتخار ... وقتی که ... 

اصلا چه نیازیه به گفتن ؟!! خودت که از همه بهتر میدونی این بی یار و یاور بودن سید علی رو ... خودت از همه آگاه تری به بی وفا بودن این جماعت ... و به راستی که ما به اندازه یه لیوان آب هم تشنه ظهورت نیستیم ، ای کوچه گرد تنهای این شبها ... 


دیدن این کلیپ رو به شدت توصیه می کنیم ... 

۱۴ نظر
گمـ ـنام

سبک باران

بعضـــے ها وقتــــی مـی رونــــد آن قَدر {سبک} بارنــــد

ڪه آدم بهشان {غبطـــــه} مـی خورَد ..

دَر وصیــــت نامـــه اش نوشته بـــود :

" فقط هَفـــت تا نَماز غُفیلـــــه ام قضا شُده ؛ لطفـــــاً برایم بخوانیــــد! "

خاطره ای از شهید مسعود گنجی آبادی


و برای کربلایی شدن باید از مرز خویشتن گذشت ...

۶ نظر
گمـ ـنام

دلم از این تابوتها میخواهد !!

خدایا!

شرمنده که گنده تر از دهانم حرف می زنم 
اما ... 
من ... 
دلم شهادت می خواهد ...
مُردن را که همه بلدند 
من دلم از این تابوت ها می خواهد 
از همین ها که بوی عشق می دهد 
من دلم گنده تر از اعمالم از تو می خواهد ... 
کاش طوری زندگی کنم که لایق باشم
اما با این اعمال...
بعید می دانم ...
اما می دانم ...
تو بزرگی ... 
ایمان دارم ...


الهم الرزقنا توفیق الشهاده فی امر ظهور مولانا المهدی(عج) و توفیق الشفاعة الزهرا (س) فی یوم الحساب




۴ نظر
گمـ ـنام

پیرامون اوضاع کنونی ما مدعی ها ...


و ما برای ظهورت فقط تسبیح چرخاندیم ... 

۲ نظر
گمـ ـنام

ما و کریم(ع) ...

نمی دونم سر و حکمتش چیه که میلاد امام حسن دقیق افتاد نیمه رمضان. نیمه ی ماهی که همه چیزش قشنگه . اصلا بی تعارف و رک و پوس کنده اگه بخوام بگم  و حرفهای تکراری و به اصطلاح کپی پیستی (coy & paste) .ماه رمضون رو این دل ضعفه های از ظهر تا غروبش حال و رمق همه کار رو از آدم برده و به قول یکی از بچه ها اصلا اینقدر بی حالم که حال گناه کردن هم ندارم ، حالا اومده و عد (ممال شده کلمه "عدل" است  و در لهجه ما بسیار مرسوم) وسط این ماه میلاد امام حسن هستش. امام حسن کلا جنس غم و شادیشون با سایر اهل بیت یه نموره فرق داره ، اون از شهادتشون که هنوز که هنوزه اکثر مردم کشورمون نمیدونن که 28 نیست (اکثر قسمت شد مفصل در این مورد صحبت خواهد شد و فقط همین قدر را پذیرا باشید که شهادت امام حسن 28 صفر نیست) و این میلادشون که هیچ جایی ایستگاه صلواتی و این بحثها نیست .

اصلا یه سوال از توی بچه هیئتی .... واقعا حکمت این سخن خانم فاطمه زهرا که فرمودن " چشمی که برای حسنم گریه کنه ، گریان وارد جهنم نمیشه " رو تا حالا بهش فکر کردی ؟ .اقعا چه سری توی اشک بر امام حسن هستش که این همه ارزش داره .

حداقل این روزا با اید دل ضعفه ی شدید که احتمالا شما هم حس و حال گناه رو ندارین ، رو این نکته یه کم فکر کنیم .


 دیدم عیده و از اونجایی که من و امام حسن یه ذره اشتراک داریم (مشابهت اسمی) گفتم یه عیدی بهتون بدم که نباشه حرف و حدیثی ....

عیاشی در تفسیر خود روایت می کند از بریدبن معاویه عجلی، که او گفت: من در محضر حضرت أبوجعفر امام باقر (ع) بودم که مردی از خراسان با پای پیاده آمده بود. بر آنحضرت وارد شد و دو پای خود را نشان داد که از تعب و رنج سفر شکافته شده و شقاقهائی در آنها به وجود آمده بود. آن مرد گفت: سوگند به خدا که مرا از آنجائی که آمده ام تا بدینجا نیاورده است مگر محبت شما اهل بیت. حضرت فرمودند: «والله لو أحبنا حجر حشره الله معنا؛ و هل الدین إلا الحب؟؛ سوگند به خداوند که اگر هر آینه سنگی ما را دوست داشته باشد خداوند آن سنگ را با ما محشور می کند و آیا مگر دین غیر از محبت و دوستی چیز دیگری است ؟» (سفینة البحار، ج 1، ص 201).

۲ نظر
گمـ ـنام

چگونه پرواز کنیم ؟

ترک محرمات و انجام واجبات،آن چیزی است که لازم دارید تا راه طی شود؛چیز بیشتری لازم نیست.بعضی میخواهند ذکری بگیرند یا ریاضتی فرابگیرند؛اینها لازم نیست.ریاضت شرعی،مشخص است.اگر همین واجبات را درست انجام دهیم،همینها انسان را پرواز میدهد.
رهبرانقلاب 92.4.23

۱ نظر
گمـ ـنام