دیشب داشتم در محیط مجازی چرخ می‌زدم که ناگهان متوجه شدم عده‌ای از دوستان یک صفحه اینترنتی همه کَس کُش تاسیس کرده‌اند به نام «آزادی‌های یواشکی زنان در ایران». از آنجا که بنده یک نخود آش خیلی فداکار هستم و حاضرم برای مردم زیر تانک هم بروم، باز هم مثل همیشه فداکاری کردم و رفتم به رصد این تارنمای اینترنتی پرداختم تا برای دوستانی که ممکن است این صفحه را نبینند بتوانم توضیح بدهم که در این تارنما چه می‌گذرد. بگذریم که این کار از زیر تانک رفتن هم خطرناکتر بود چون هر لحظه امکان داشت از خنده بترکم. البته از قبل همسرم را هم صدا کردم و خواستم کنارم بنشیند که هم از قبلش فیلترینگ دستی انجام دهد، هم فکر نکند داریم صور قبیحه می‌بینیم و خدایی نکرده تا این حد بد سلیقه شدیم!
 
باید به شما مخاطبان عزیزتر از جان بگویم که هیچ کار خاصی در این صفحه انجام نمی‌شود و فقط چند تایی عکس از بعضی خانم‌ها هست که رفتند یک گوشه، روسری خود را برداشته‌اند و عکس گرفته‌اند و در آن تارنما منتشر می‌کنند تا نشان دهند اینطوری به صورت یواشکی به دنبال آزادی هستند و الان طفلکی‌ها اصلاً آزادی ندارند. من واقعا دلم خیلی برایشان سوخت و اشک در چشمانم حلقه بست تا جایی که به همسرم گفتم: «خانم حالا نمی‌شود چند دقیقه که کنار ما نشستی، این پیازها را خرد نمی‌کردی؟ آب چشممان درآمد»
 
خلاصه ما هم که کشته مرده‌ این دغدغه‌های فرهنگی هستیم، پس از این احساساتی شدن، تصمیم گرفتیم نقاط قوت این کار فرهنگی را در چشم مخالفان این حرکت عظیم فرهنگی(!) بکنیم تا که کمکی علنی، به این آزادی‌های یواشکی کرده باشیم ......    (البته در ادامه مطلب...)
 
نقطه قوت اول؛ نامگذاری- از عزیزی که این اسم را انتخاب کرده ‌است صمیمانه سپاسگزارم. به این کاری نداشته باشید که حضرتش نشان داده تسلط زیادی بر فارسی ندارد و حتی نمی‌دانسته که «یواشکی» را نمی توان در نوشتار به کار برد. اصلاً به ما چه که ایشان مثل یک کودک 7 ساله، همانطور که حرف می‌زند، می‌نویسد. واقعاً مردم ما فقط گیر دادن بلد هستند! مسخره نکنید! ممکن است خدا قهرش بگیرد و فرزندتان شبیه ایشان شود. به جای ایراد گرفتن، چرا نقطه‌ قوت به این درشتی را نمی‌بینید؟ حافظ هم نمی‌توانست این چنین از صنعت ادبی متناقض‌نما(!) استفاده کند. دو تا واژه متعارض و ضد هم را گذاشته‌‌اند کنار هم و انقدر قشنگ از آب در آورده‌اند که نگو. به کار بردن لفظ «آزادی‌های یواشکی» شبیه به کار بردن الفاظی همچون «کچلِ مودار»، «خوشگلِ زشت»، «درازِ کوتاه» و «کلفتِ نازک» است که تا به امروز ادبای بسیاری از آن غافل بودند.
 
نقطه قوت دوم؛ سوالات فلسفی- کسی که در این صفحه فعالیت کند و از خود عکس بگیرد یا عکس‌ها را ببیند دچار برخی تعارضات فلسفی می‌شود که همان‌ها باعث می‌شود ذهنی بشدت فلسفی پیدا کند. مثلاً کسی که از خود عکس می‌گیرد حتماً از خود می‌پرسد که «اگر این کار آزادی است چرا مثل دزدها بروم یک گوشه از خودم آزادی ول بدهم و بعد عکس بگیرم؟» یا به خود خواهد گفت: «قطعاً یک کار فقط در دو صورت «یواشکی» می‌شود یا آنکه ناهنجار باشد و جامعه آن را ممنوع کرده ‌باشد، یا آنکه یک امر شخصی باشد که یقیناً جای آن هم در وسط خیابان نیست! حالا چرا کارم ناهنجاره؟ یا اگه ناهنجار نیست چرا من کار شخصی‌مو آوردم وسط خیابون؟؟» من خودم یک سوال فلسفی می‌پرسم، واقعاً نباید از این دوستان تشکر کرد؟
 
نقطه قوت سوم؛ نابینایی- همین که این دوستان کلی از معضلات جامعه را نمی‌بینند واقعاً جای شکر خیلی ضخیمی دارد. یعنی این دوستان وقتی حجاب را در جامعه ما اجباری تلقی می‌کنند یعنی این وضعیت‌هایی که در خیابان‌ها وجود دارد را نمی‌بینند. من که مدت‌هاست فکر می‌کنم در جامعه ما حجاب اجباری نیست. برای معدودی که خیلی روشنفکر هستند و از اوج روشنفکری به نظر اکثریت ارزشی قائل نیستند وسایلی اختراع شده برای دور زدن قانون حجاب! مثلاً شال‌هایی آمده که کلاً سر کردن و سر نکردن آن‌ها فرقی نمی‌کند یا یک «جوراب شلواری‌هایی» را برای بیرون از منزل اختراع کرده‌اند به نام ساپورت که تنها کاری که نمی کند پوشاندن جایی است و یا مانتوها را تا حدی کوتاه کرده‌اند که از پیراهن‌های دوران کودکی ما کوتاه‌تر شده است. می‌ترسم اگر بیشتر از این بخواهم وضعیت برخی را توصیف کنم برخی از دوستان به گناه کشیده شوند و به همین قدر اکتفا می‌کنم. حالا با این وضعیت یکسری از دوستان می‌گویند باید به این وضعیت کنونی پایان داده بشود. دوستان ارزشی هم مدت‌‌ها است که می‌خواهند به وضعیت کنونی پایان داده بشود. خداوکیلی چه چیزی می‌توانست تا این حد مواضع را به هم نزدیک کند؟ بگذریم که همین ندیدنِ فسادهای جامعه کار بزرگی است. آفرین بر نظر پاک خطاپوششان!
 
نقطه قوت چهارم؛ کشف واقعیت- اصلاً در این زمینه، یک انقلاب عظیمی موجب تحول خیلی عمیقی خواهد شد. شما نگاه کنید، عده‌ای تا دیروز، پنهان بودند و دیده نمی‌شدند و به همین دلیل، هم خودشان و هم دیگران مدام فکر می‌کردند بسیار زیبارو هستند و حتی برخی رسماً خواستار حضور زیبارویان در عرصه‌ها شدند. اما امروز با این اقدام، ضربات خیلی مهلکی به ذوق برخی خواهد خورد؛ چراکه با دیدن آن عکس‌های هنری تازه متوجه خواهند شد که بعضی دوستان تا چه حدی زشت هستند! این کشف واقعیت و صداقت به یک سو، اما راستش را بخواهید بد نیست از اعتماد به نفس خالقان این عکس‌ها هم تشکر کرد. این شجاعت در تاریخ ثبت خواهد شد و آیندگان همیشه از این دوران به نیکی یاد خواهند کرد و خواهند گفت که زنانی شجاع، با آنکه بی شباهت به گودزیلا نبودند، حاضر شدند عکس‌های خود را منتشر کنند!
 
همکاری داشتم به این نکته اشاره می‌کرد که عدد هواداران این تارنما به 400هزار نفر هم نمی رسد، پس بین 35 میلیون زن ایرانی یعنی یک اقلیت محض، اما با این حال من معتقدم نقاط قوت فراوان دیگری هم وجود داشت که چون اگر نوشته‌هایم خیلی طولانی شود، از سردبیر کتک خواهم خورد، نمی توانم همه آن‌ها را بگویم و حق مطلب را ادا کنم. من فقط در آخر درخواست دارم که وقت این آزادی‌های یواشکی بیشتر بشود، البته مضافاً درخواست آب هم داریم./خبرگزاری داانشجو