روی سنگ قبرم بنویسید که او هم مثل رهبرش انقلابی بود...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «افسران جنگ نرم» ثبت شده است

من کجا و مطهری زمان کجا ؟!!

می خواستم در توضیح این عکس بنویسم که تا حالا از ایشون کتابی خوندین یا نه ؟!! اما یه کم که فکر کردم که گفتم که خوندن کتاب از ایشون پیشکش باید پرسید که اصلا ایشون رو میشناسین اصلا ؟!! .

من و امثال من که سالهاست که تک دیدارم با رهبر مینازم کجا و این استاد عزیز کجا اینگونه رهبری بهشون ابراز ارادت کردند ... 

واقعا که رهبری حالا حالا ها باید بگه که ..."أین عمار ؟!!...""

۳ نظر
گمـ ـنام

ایحسب ان لم یره احد ...

و به راستی بهشتی شدن و هم نشین مولایمان حسین ، شدن چه آسان است ؛

تنها خرجش چند کلیک (جنابان فارسی دان به فکر یک لغت معادلش باشید لطفا ...) است .

با آن می توانی فتنه ها را برملا کنی ، حیدر ها را تنها و غریب نگذاری و ندای حسین ها را نیز لبیک گویی.

کلا آسان است آسمانی شدن اما ...

اما جهنمی شدن و هم کلام یزیدیان و ملحدان شدن ، از آن خیلی آسان تر است....


خداوندا .... اگر مولایمان علی می گفت "قو علی خدمتک علی جوارحی ... " ما هم به پیروی از او می گوییم که "بارالها .... نشود کاری کنم که تو از نظاره کردنش ناخرسند گردی و با اندامی که تو بهشان متنعممان کرده ای گناهی کنیم هرچند کلیکی ... خودت کاری کن که خرسندت کنیم همانند حسین در کربلا .... "

اصلا چرا اینقدر تکلف ......

خدایا حسینیمان کن ... از همین الآن 

 

۱۱ نظر
گمـ ـنام

آنان که ماندن مجنون نبودن ...

مختار: تو چرا از قافله عشق جا ماندی؟
کیان: راه گم کردم ابو اسحاق
مختار: راه‌بلدی چون تو که راه را گم کند، نا بلدان را چه گناه‌؟
کیان: راه را بسته بودند از بیراهه رفتم، هر چه تاختم مقصد را نیافتم،
وقتی به نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود.
مختار: شرط عشق جنون است ما که ماندیم‌، مجنون نبودیم...


اما رهبرم ، میدانم که در حسرت یاران گذشته ات هستی ، که هر وقت دلت می گیرد ، به آنها سری میزنی ، قدمی در میان قبورشان میزنی و همیشه به دنبال رنگ و بویی از آنها هستی. 

اما رهبرم هر چند که شاید شعری بیش نباشد ولی از اعماق جانمان میگوییم که " از تو به یک اشارت ، از ما به سر دویدن ...."

۶ نظر
گمـ ـنام