اصلا کی میگه اشکال داره ؟ آقا جون من میخوام به خواهرای هم میهنم ، اونایی که عاشق مهدی فاطمه هستن و شیدای حسین ، نامه بنویسم . اصلا هرچی میخواد بشه بشه .
از : من یک دانشجوی بیدار مسلمان
به : همه خواهران این مرز شهید پرور
سلام بر همهی خواهرانم.
سالیان سال، سوالاتی از این دست، ذهنم را اشغال کرده بود که :
چرا نگاه غمگین دختران کوچک، دلم را میلرزاند و تبسم شیرینشان روحم را به وجدمیآورد ؟
چرا بغض کودکانه و لببرچیدنشان مرا بیتاب میکند و گریهشان امانم را میبرد ؟
چرا بزرگترین فاجعهی عالم برای من کتک و سیلی خوردن دختران است ؟
چرا انحراف و ابتذال دختران و زنان بسیار بیش از گمراهی پسران و مردان ، جانم را میگذازد و روحم را تخریب میکند ؟
سوالهایی از این دست را که اگر پیش روی روانشناسان فاقد شعور- و اگر چه مدعی- بگذاری ممکن است هزار جور تخیل فرویدی و فمنیستی از آن در بیاورند.
خوشبختانه حرفها و تحلیلهای این عالمان بیمحتوا و اندیشمندان کج اندیش هیچ وقت برای من مهم نبوده است . برای من مهم این بود و هست که رمز این تعلق خاص و حساسیت ویژه را بفهمم.
همین جا تاکید کنم که این جنس از ارادت به دختران و تعطیم و تکریم زنان ماهیتا متفاوت است با آنچه مدعیان دفاع از حقوق زنان در ایران و جهان میگویند و عمل میکنند. این ها زن را ذاتا موجودی کوچک و حقیر و افتاده میدانندکه باید زیر بغل هستیاش را گرفت و از جا بلندش کرد و ماموریت خود را انجام این عملیات میشمرند. و بدبختی مضاعفتشان این است که گمان میکنند تجلیل و اکرام از مقام زن ،ارتقای زن تا شانهی مردان است.
در حالی که به اعتقاد من برابری با مردان ،اصلا برای جنس مونث ارتقا نیست، تنزیل زن از آسمان به زمین است.
این کسانی که مدعی دفاع از حقوق زنانند ، زن باشند یا مرد ، فرقی نمیکند، اغلب در جهل مرکب به سر میبرند. نه زن را میشناسند و نه مرد را.
اگر میفهمیدند که اصل و وجود و ماهیت زن چیست و از کجاست و آسمان پرواز او چه بیکرانند و عظمت دارد هرگز زن را تا سطح عملگی در بازار دنیا تنزل نمیدادند و اعتلا و ارتقای او را برابری با مردان نمیشمردند ...
انگار آرام آرام و غیر مستقیم داریم به پاسخ سوال های من نزدیک میشویم.
من پس از سالیان سال به این نتیجه رسیدم که این حس و حساسیت من نسبت به دختران ،حس و حساسیتی فطری و طبیعی است.
اگر دیگران و بسیاری از دیگران از تولد پسران خوشحال تر میشوند برای این است که پسران در عرصهی عملیات و مناسبات دنیا د از دیدگاه کاملا ابزاری مفیدتر و کارآمدتر میتوانند باشند.
و این غیر از ارزش ذاتی و ماهوی است.
دخترها از جنسشان از جنس گوهری است که این گوهر ،دردانهی آفرینش است ، محبوب ترین مخلوق خداست. درست مثل یک گلدان که خدا اول او را آفریده باشد و بعد جهان را به مثابه گلدانی برای وجود او طراحی کرده باشد.
خودش تصریح کرده است که اگر به خاطر گل جمال او نبود ، جهان را نمیآفریدم.
اگر مردان و حتی بزرگترین مردان ،صنعت خداوندند ،بانوی ما هنر خداوند است.
اگر پیامبر اعظم(ص) عقل آفرینش است و مولا علی(ع) قلب آفرینش ، زهرای مرضیه جگر خلقت است.(.جگرخلقت را خون کردند آنها که ... بماند)
اگر سیب زمینی و پیازی در لجن افتاده باشد . شما راحت از کنار آن میگذرید و حتی رغبت نمیکنید که دوباره به آن نگاه کنید. اما اگر گوهری گرانسنگ را در متعفنترین لجن ها ببینید، بیتردید برای نجات آن تلاش میکنید و لااقل بیحسرت از کنار آن نمیگذرید.
این است که انحراف و ابتذال دختران و زنان بسیار بیش از گمراهی پسران و مردان ،جان را میگدازد و روح را تخریب میکند.
مبادا از این دنیا تحقیر و تنزل جنس مذکر استنباط شود. مقصود من ابدا این نیست.گوهر وجودی انسان اعم از زن و مرد غیرقابل خدشه است.
عرض من این است که مطبوع ترین ، لذیذترین و مفیدترین غذای زمینی به هر حال با مائدهی آسمانی قابل مقایسه نیست.
از بیان همهی این مقدمات که طولانی هم شد ، مقصودم این است که :
شما خواهران خواه و ناخواه از آسمان آمدهاید و دانسته یا ندانسته به آن گوهر ازل و ابد متصلید ، این شأن و منزلت را حفظ کنید.
والسلام. / تلخیصی آزاد از کتاب نامه ای به دخترم
بخش اول
قدیما که جنگ می شد ، دو جور جنگ می کردند ، یه مدلش این بود که همشون همگی همزمان تو جنگا شرکت می کردند و هر کی هر چی می تونست رو علیه دشمن به کار می گرفت ، یکی با گرز و یکی با شمشیر.اصلا مهم نبود که طرفت کیه و با چیه . فقط بزنش و از بین ببرش ، این غایتش این مدل جنگیدن بود.
اما یه مدل دیگه این بودش که متناسب با هم می جنگیدن ، یعنی مثلا یه جنگجوی تنومند با هم قد و قواره ی خودش پیکار میکرد و سواره با سواره بود . این جور جنگیدن ها طرفدارای بیشتری داشت ، اگه هم به تاریخ اسلام رجوع کنیم ، می بینیم که غالب جنگهای اسلام از این نوع بودش .
حالا هدفم از گفتن این موضوع چی بود ! باید قبول کنیم که ما الان تو جنگیم ، باید باور کنیم که ما دشمن داریم و این عین حماقته که دشمن رو فراموش کنیم و بگیم که بابا اون سرش شلوغ تر از اینه که بیاد و با ما درگیر بشه . مگه جنگ فقط به اینه که توش توپ و تانک و دود و آتیش باشه ؟
اصولا جنگها به این خاطر شروع میشه که علت مایه اخلاف شده ، حالا از نوع اعتقادی (اسلام و مشرکین)، سیاسی (جنگهای جهانی ) و یا اقتصادی (پادشاهان ایرانی مثلا نادرشاه افشار) .
خب ما الان دقیقا تو کدومش هستیم ؟ اگه بگیم چون ما علمدار تشیع تو جهانیم بیراه نگفیتم . تنها ملت حامی مظلومین و معاند ظلم و فساد دروغ نگفتیم . پس اگه ما از مظلوم حمایت کنیم ، یک طالمی هست که ما ازش تنفر داشته باشیم خب پس دیگه یه جور از دشمنای ما میشن همون ظالما. یعنی اعتقادی با هم مشکل داریم.
اگه بگیم که ما دومین کشور نفت خیز و گاز خیز جهانیم ، بزرگترین دارنده معادن و مخازن فلزی و غیر فلزی هستیم ، کذب نگفتیم . خب شما اگه یه تیکه جواهر دست باشه بری تو خیابون و به همه نشونش بدی یکی پیدا میشه که هوای سرقت کردنش از شما بزنه به سرش . یکی دلش هوس میکنه که همچین نفت مفت بیاد تو رگ صنعت کشورش . یعنی خیلیا هستن که چشم طمع دوختن به اموال ما . میگین نه ! از همون قدیما که اسکندر حمله کرد شما شروع کنین تا همین جنگ با عراق ، اصلا نمی دونم نفت ما چه مزه ای میده که همه مشتاق خوردنش هستن . پس ما دشمن اقتصادی هم کم نداریم .
سیاسی هم دیگه توضیح نمی خواد. شما وقتی تونستی نشون بدی که میتونی با دست خالی یه نظام مستبد و خونخوار رو بندازی بیرون و حکمتت تماما مردمی باشه و از اون جالبتر اینکه به سرعت پیشرفت کنی ، یه همچین حکومتهای هستن تو عالم که مرامش مثل رفتار همون شاه و خاندانشه . یعنی ما شدیم خار تو چشم هر چی حکومت ظالم و مستکبره تو عالم . شما از مصر و تونس و لیبی شروع کن که خودشون انقلاب کردن تا ونزوئلا که مردمش با هم علیه آمریکا و غرب قیام کردن. از حزب الله که وقتی دید ما تونستیم عراق رو بنشونیم سرجاش شروع کن تا حماس که الان هر جایی که میره میگه مقاومت آخه دید که مقاومت بود که ما رو تونست جلوی شاه و شاه دوستا پیروز کنه. خوب دشمنای سیسایمون هم که شدن بی شمار.
اما از همه اینها مهمتر فرهنگمونه.تا حالا بحث قومی و ملیتی بود . ایران بود و کشورهای دیگه . جنگ و جنگجو کاملا مشخصه و آشکار.دشمن رو میشه دید و حرکاتش رو زیر نظر گرفت ولی فرهنگ جنسش با موارد قبلی به کل فرق میکنه .
اصلا دشمن کیه ؟ کجاست ؟ ما نیروهامون کین و کجان ؟ با چی بجنگیم ؟ کجاها رو بمباران کردن تا الان ؟ هدف بعدیشون چیه و کجاست ؟ و هزارتا این جور سوالا که باید خوب و منطقی به تک تکشون جواب داد.
اگه عمری باشه به صورت ساده و کامل این موضوع در آینده شرح خواهیم داد ، اگه عمری باشه به دنیا
یا علی
این مقاله حاصل جمع آوری چند سخنرانی از رهبری هستش که خیلی زیبا ایشون این موضوع رو جمع بندی میکنن.خودم به شخصه وقتی این سخنرانی ها رو خوندم به خیلی از سوالاتم جواب داده شد . این متن بدون هیچ گونه تصرفی به صحبت های رهبری استفاده شده است و برای همینه که سبک گفتارش یه کم خاصه .
در کل امیدوارم به دردتون بخوره .
همچنین این متن رو تهیه کردم برای اون دسته از عزیزانی که به فکر تهیه نشریه ای به مناسبت روز مادر هستن . استفاده کردنتون بدون ذکر نام و اسممون حلال حلاله.
بعضی ها از ما می پرسند آیا شما موافقید که زن ها سر کار بروند یا نه ؟ما می گوییم البته ،ما با بیکاری خانم ها مخالفیم ، زن ها اصلا باید کار کنند البته کار دو جور است ، یکی کار در خانه و دیگری کار در بیرون خانه ،هر دو ،کار است. اگر کسی استعداد دارد در کار های بیرون منزل ، باید انجام دهد . خیلی هم خوب است .منتها یک شرط دارد ، باید جوری باشد که این اشتغال حتی در داخل خانه ، به پیوند زن و شوهر لطمه ای نزند.
بعضی از خانم ها هستند که خودشان را از صبح تا شب می کشند بعد که مرد به خانه می آید ، حوصله یک لبخند زدن به او را هم ندارند. این هم بد است . کارِ خانه را باید کرد ، اما نه آنقدری که این کارِ خانه ، به انهدام خانواده منتهی بشود.(72/11/12)
اشتغال بانوان از جمله چیزهاییی است که ما با آن موافقیم . بنده با انواع مشارکت های اجتماعی موافقم ؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادی باشد و چه از نوع اشتغالات سیاسی و اجتماعی و فعالیت های خیرخواهانه و از این قبیل باشد ؛ اینها هم خوب است .زن ها نصف جامعه اند و خیلی خوب است که اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه در زمینهی این گونه مسائل استفاده کنیم ؛ منتها دو سه اصل را باید ندیده گرفت.
یک اصل این است که این کار اساسی را که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانویی و مادر است ، تحت الشعاع قرارندهد. میشود هم . به نظرم میرسد مواردی داشتیم که خانم هایی این طور عمل میکردند. البته یک قدری به آنها سخت میگذرد ؛ هم درس خواندند ، هم درس دادند ، هم خانه داری کردند ، بچه آوردند ،بزرگ کردند ، تربیت کردند. پس ما با آن اشتغال و مشارکتی کاملاً موافق هستیم که به این قضییهی اصلی ضربه و صدمه نزند ؛ چون این جایگزین ندارد.
شما اگر بچهی خودتان را در خانه تربیت نکردید ، یا اگر بچه نیاوردید ، یا اگر تارهای فوق العاده ظریف عواطف او را – که از نخ ابریشم ظریفتر است – با سر انگشت خودتان نکردید تا دچار عقده نشود ، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند ؛ نه پدرش ، و نه به طریق اولی دیگران ؛ فقط کار مادر است . این کارها ، کار مادر است ؛ اما آن شغلی که شما بیرون دارید ، اگر شما نکردید ، ده نفر دیگر آنجا ایستاده اند و آن کار را انجام خواهند داد.
بنابراین اولیت با این کاری است که بدیل ندارد،تعین با این است.(90/10/14)
این تحقیر زن هم نیست،خیال نکنید.این احترام زن است ، این تجلیل زن است. در خانه است ، زن خانه است ، محیط خانه را ، یعنی آن محل رشد گیاه انسان را ، گیاه انسان را ،این مرتب می کند ، آماده میکند. مرد هم مخصوص این است که برود بیرون کارهایش را بکند و وسیلهی تغذیه این محیط را فراهم بکند ، این جوری است. مثل اینکه یک اتاقی را ، دو تا هماتاقی ،شما فرض کنید ، یکی اتاق را اداره میکنند ، یکی هم برای اینکه اینها بالاخره گرسنه می مانند ، غذا میخواهند ، میرود بیرون غذا برایشان تهیه میکند ، به کدام بیاحترامی شده ؟ گانی که در خانواده کارها با اوست ،همه چیز به او نگاه میکند ، اوست که این محیط را دارد میسازد ،او بیشتر احترام پیدا میکند یعنی زن . مرد هم پادوییش را میکند. وقتی هم پای مسئولیت های اجتماعی رسید ، پای سیاست رسید ، هم دو باید حاضر بشوند. پای مجاهدت در راه خدا خدا رسید ، هم دو باید بیایند ، زن و مرد بیایند.(62/12/5)
این هنری نیست که زن ،کار مردانه را تقلید کند ؛ نه ، زن یک کار زنانه دارد که ارزش آن از هر کار مردانهای بیشتر است. امروز دست های به شدت مشکوک ، موج ضد ارزشی را در دنیا به راه انداختهاند که در همه جا هست ،در کشور ما هم متاسفانه در گوشه و کنار دیده میشود ، اینها میخواهندزن را وادار کنند به اینکه بشود یک مرد ! این را کسر شأن زن میدانند که چرا فلان کارها را مرد میکند ، زن نکند ! این کسر شأن است ؟ نگاه به این مسئله ،نگاه غلطی است. این را عیب میگیرند که چرا شما میگویید زن ، زن است ؛مرد ، مرد است. خب ، مگر این طور نیست ؟ شما دلتان میخواهد که ما بیاییم بگوییم زن ، یک مرد است ، آن وقت یک مرد مصنوعی ، کپی دوم مرد ! این چه افتخاری است برای زن ؟ افتخار برای زن این است که زن باشد ؛ یک زن کامل ، یک مونث کامل . این ارزش - یک زن کامل بودن - از یک مرد کامل بودن کمتر که نیست ، در مورادی هم قطعا بالاتر و بیشتر هم هست. ما چرا این را از دست بدهیم ؟
البته مسئولیت هایی هم هست که مشترکند. همان طور که گفتیم ، مسئولیت حضور در جامعه و فهمیدن درد های عمومی جامعه و سعی در علاج درد های عمومی جامعه ، مخصوص مرد و زن نیست ؛ زن ها نمیتوانند شانهشان را از این مسئولیت خالی کنند.(86/4/13)