روی سنگ قبرم بنویسید که او هم مثل رهبرش انقلابی بود...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهشت» ثبت شده است

ایحسب ان لم یره احد ...

و به راستی بهشتی شدن و هم نشین مولایمان حسین ، شدن چه آسان است ؛

تنها خرجش چند کلیک (جنابان فارسی دان به فکر یک لغت معادلش باشید لطفا ...) است .

با آن می توانی فتنه ها را برملا کنی ، حیدر ها را تنها و غریب نگذاری و ندای حسین ها را نیز لبیک گویی.

کلا آسان است آسمانی شدن اما ...

اما جهنمی شدن و هم کلام یزیدیان و ملحدان شدن ، از آن خیلی آسان تر است....


خداوندا .... اگر مولایمان علی می گفت "قو علی خدمتک علی جوارحی ... " ما هم به پیروی از او می گوییم که "بارالها .... نشود کاری کنم که تو از نظاره کردنش ناخرسند گردی و با اندامی که تو بهشان متنعممان کرده ای گناهی کنیم هرچند کلیکی ... خودت کاری کن که خرسندت کنیم همانند حسین در کربلا .... "

اصلا چرا اینقدر تکلف ......

خدایا حسینیمان کن ... از همین الآن 

 

۱۱ نظر
گمـ ـنام

ما و کریم(ع) ...

نمی دونم سر و حکمتش چیه که میلاد امام حسن دقیق افتاد نیمه رمضان. نیمه ی ماهی که همه چیزش قشنگه . اصلا بی تعارف و رک و پوس کنده اگه بخوام بگم  و حرفهای تکراری و به اصطلاح کپی پیستی (coy & paste) .ماه رمضون رو این دل ضعفه های از ظهر تا غروبش حال و رمق همه کار رو از آدم برده و به قول یکی از بچه ها اصلا اینقدر بی حالم که حال گناه کردن هم ندارم ، حالا اومده و عد (ممال شده کلمه "عدل" است  و در لهجه ما بسیار مرسوم) وسط این ماه میلاد امام حسن هستش. امام حسن کلا جنس غم و شادیشون با سایر اهل بیت یه نموره فرق داره ، اون از شهادتشون که هنوز که هنوزه اکثر مردم کشورمون نمیدونن که 28 نیست (اکثر قسمت شد مفصل در این مورد صحبت خواهد شد و فقط همین قدر را پذیرا باشید که شهادت امام حسن 28 صفر نیست) و این میلادشون که هیچ جایی ایستگاه صلواتی و این بحثها نیست .

اصلا یه سوال از توی بچه هیئتی .... واقعا حکمت این سخن خانم فاطمه زهرا که فرمودن " چشمی که برای حسنم گریه کنه ، گریان وارد جهنم نمیشه " رو تا حالا بهش فکر کردی ؟ .اقعا چه سری توی اشک بر امام حسن هستش که این همه ارزش داره .

حداقل این روزا با اید دل ضعفه ی شدید که احتمالا شما هم حس و حال گناه رو ندارین ، رو این نکته یه کم فکر کنیم .


 دیدم عیده و از اونجایی که من و امام حسن یه ذره اشتراک داریم (مشابهت اسمی) گفتم یه عیدی بهتون بدم که نباشه حرف و حدیثی ....

عیاشی در تفسیر خود روایت می کند از بریدبن معاویه عجلی، که او گفت: من در محضر حضرت أبوجعفر امام باقر (ع) بودم که مردی از خراسان با پای پیاده آمده بود. بر آنحضرت وارد شد و دو پای خود را نشان داد که از تعب و رنج سفر شکافته شده و شقاقهائی در آنها به وجود آمده بود. آن مرد گفت: سوگند به خدا که مرا از آنجائی که آمده ام تا بدینجا نیاورده است مگر محبت شما اهل بیت. حضرت فرمودند: «والله لو أحبنا حجر حشره الله معنا؛ و هل الدین إلا الحب؟؛ سوگند به خداوند که اگر هر آینه سنگی ما را دوست داشته باشد خداوند آن سنگ را با ما محشور می کند و آیا مگر دین غیر از محبت و دوستی چیز دیگری است ؟» (سفینة البحار، ج 1، ص 201).

۲ نظر
گمـ ـنام