روی سنگ قبرم بنویسید که او هم مثل رهبرش انقلابی بود...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ترور» ثبت شده است

مسیح بلوچستان

بخشی از وصیت نامه  """" سردار شهید نورعلی شوشتری"""""

دیروز از هرچه بود گذشتیم، امروز از هرچه بودیم!
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز!

دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!
جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد!

الهی!
بصیرمان باش تا بصیر گردیم و بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم!
و آزادمان کن تا اسیر نگردیم!
.
.
آمین یا رب العالمین


 مشاهده فیلم نحوه ترور شهید شوشتری توسط جند الشیطان ...

۵ نظر
گمـ ـنام

در باغ شهادت باز باز است...

صادق به آقامرتضی گفت: 
باب شهادت هم دیگر بسته شد 
جنگ تمام شده بود 
ولی آوینــی جواب داد:

این‌طور نیست، "شهـــادت یک لباس تک سایز است" 

هر وقت و هر زمان اندازه‌ات را به لبــاس شهادت رساندی 
هر جا که باشی با شهـــادت از دنیــــــا میروی 
صادق گنجی را چندماه بعد وهابیون توی لاهور تـرور کردند 
رایزن فرهنگی ایران بود 
یک سال بعد هم آقامرتضی رفت 
آنها خودشان را اندازه ی لباس شهــادت کرده بودند ! 

۸ نظر
گمـ ـنام

عمره یا نماز ؟!!

مسافرین پرواز شماره ۳۹۵ به مقصد جده هرچه سریعتر وارد هواپیما شوند.هواپیما آماده حرکت می‌باشد. 
برای آخرین بار هم اعلام کرد اما مگر 
میتوانست سوارشود؟
ساعت حرکت هواپیما با اذان ظهر یکی شده بود.
عمره مهم‌تره یا نماز اول وقت..؟؟ بالاخره تصمیمش را گرفت. بی‌خیال بلیط و تمام زحمت هایی که کشیده بود شد.رفت و نمازش را خواند. بعداز نماز به سالن رفت تا به شهرش برگردد.
بلندگو اعلام کرد: با عرض پوزش بابت تأخیر درپرواز شماره ۳۹۵ نقص فنی پیش آمده برطرف شده است و مسافرین هرچه سریعتر وارد هواپیما شوند.
لبخند زنان خدا را شکر کرد و سوار هواپیماشد. چندسال بعد هم در محراب شهید شد.

شهید محراب،آیت الله دستغیب 

۵ نظر
گمـ ـنام

خودم را طی می کشم ...

در یک مصاحبه مطبوعاتی /شهید لاجوردی/ چند ساعت توانست 
به تمام سؤالات خبرنگاران داخلی و خارجی پاسخ دهد.
بعد از مصاحبه دیدیم که ایشان خسته بودند و رفتند؛

دوستان دنبال ایشان گشتند که یکی از افراد گفت: 
▬▐آقای لاجوردی در طبقه بالا زمین را تِی می‌کشند و تمیز می‌کنند▌▬

 به ایشان گفتیم: مگر شما خسته نبودید؟ 
 گفتند: چرا
 گفتیم: مصاحبه چطور بود؟
 گفتند: عالی بود،
و من بعد از آن احساس کردم باید بیایم و یک خودسازی داشته باشم، 
من اینجا زمین را تِی نمی‌کشم 【آن غرور و منیت نفسانی‌ام را تِی می‌کشم.】


و حال ماییم که از شهدت تنها اسمش را دانسته ایم .... به راستی که آنان هفت شهر عشق را پیمودند و ما اندر خم یک کوچه ایم ....

۴ نظر
گمـ ـنام