یه بزرگی به من گفت که ظاهرم شبیه ای شهید بزرگواره ، ولی ای کاش باطن من هم کمی شبیه ایشون بشه ...
یه بزرگی به من گفت که ظاهرم شبیه ای شهید بزرگواره ، ولی ای کاش باطن من هم کمی شبیه ایشون بشه ...
همت ... همت... مجنون...
حاجی صدای منو میشنوی ؟!!
همت ... همت... مجنون...
مجنون جان به گوشم..... تصویرتون رو هم دارم .... جانم مجنون ...
حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر
محاصره تنگ تر شده ... حجای اینجا پر از خرچنگ شده همت... بچه ها دارن کم میارن حاجی ...
اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی....
خواهرا و برادرا را دارند قیچی می کنند .... دیگه صبح و شبی نداره حمله کردنشون ... همت داریم دور میشیم .....همت منور ها رو بزن حاجی ..
همت دارن، مدام شیمیایی می زنن ... دیگه دورترین روستا ها رو هم حاجی زدن ... حاجی ... حاجی....
حاجی هرچی میگیم دیگه انگار نه انگار .... هیشکی دیگه ماسک نمیزنه ....
حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنید تا شیمیایی نشین ...
ولی کو اخوی گوش شنوا...
حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه و آبجیامون وضعیتشون داغون ...
کمک می خوایم حاجی .......
به بچه های اونجا بگو کمک برسونند
داری صدا رو.......
همت همت مجنون......
حاجی دیگه زاغه مهمات هامون رو دارن میزنن ... دیگه حرم امام رضا هم که میریم بوی غربت میاد ... حاجی .... اگه تورو به حق چادر خاکی مادر .... بفرست .... ما بی شما از بین میریم ....
همت ..همت .... همت....