در راستای مبحث جنگ فرهنگی و فرهنگ جنگی این دفعه موضوع مورد بررسیمون رو چت روم ها قرار دادیم . اگه بازم عمری به دنیا باشه ، این موضوع رو مبسوط در چند گزارش شرح خواهیم داد .
لینک دسترسی به آرشیو مطالب جنگ فرهنگی و فرهنگ جنگی اینجا کلیک نمایید.
اینجا دوستی معنی ندارد اگر هم حرفی با رنگوبوی دوستی ردوبدل میشود دروغی است مصلحتآمیز که هر دوطرف از پوچ بودن آن مطلعند.
اینجا فقط و فقط قانون تجارت حکمفرماست و در این قانون پول پراهمیتتر از هر چیز دیگریاست…
تاثیر دنیای مدرن و مجازی امروز بر روابط، معضلات و پدیدههای دنیای حقیقی بهحدی بوده که تصور آن هم باور نکردنی است. دنیایی که با تغییر در ورودیها بسیاری از پدیدههای شناختهشده دنیای دیروز را به پدیدههایی نوین بدل کرده و واکنشهای معمول به کنشهای گذشته را در ارتباطی بیمعنا و بعضا در خلاف جهت با کنشهای فعلی قرار دادهاست. بهعنوان مثال خانوادههایی که تاچندیپیش برای محافظت از فرزندانشان ارتباطات خارجاز خانه را کنترل میکردند و از نظرشان محیط خانواده تنها محیط امن بود، امروز با پدیدهای روبرو هستندکه همه دنیای خارج از خانه را با تمامیبزرگی و خطراتش به داخل خانه و حتی در اتاق خواب کوچک فرزندان جای دادهاست…
اینجا یکی از هزاران چترومیاست که برای آشنایی دختران و پسران مهیا شده تا در محیطی امن با یکدیگر آشنا شوند. وارد شدن به این چتروم چندان سخت نیست ولی بهقول امید ۱۹، خارج شدن از آن بهسادگی ورود بهآن نیست! امید ۱۹ که سرعت تایپ کلماتش بهجرات از یک تایپیست حرفهای بیشتر است مدعی است که مشتری پر و پا قرص و ثابت اینجاست.
و البته در پیشانی برخی از این چترومها جملهای کار شده که ادعای نظارت بر روم را بهچشم میکشد.
او میگوید: «اینجا محلی برای تجارت است نه آشنایی و دوستی. افراد اینجا یا دزدهایی هستند که از مشتریهای گذری شارژ تلکه میکنند یا زنان و دخترانی هستند که بهبهانه تن نمایی گدایی شارژ میکنند»
امید توصیه میکند: «برای خودت میگم این چترومها از شیشه هم اعتیادشون بیشتره. پات که به اینجا باز بشه دیگه جمع کردنش به این سادگیها نیست. کار هر روز و هر شبت میشه سرک کشیدن و …» و قبل از اینکه منتظر عکس العملی بماند با شکلکی خداحافظی میکند و در هزارتوی تالارهای گفتگوی مجازی گم میشود!
x21 یکی از این تن نماهاست که با یک بیوگرافی مختصر و تلگرافی خودش را اینچنین معرفی میکند: «اسمم ثمر. ۲۱ سالمه. ساکن تهران و دانشجوی شهرستانم. با تلفن و وبکم بیزینس میکنم» آنقدر عجله دارد که خودش پیش از آنکه جوابی برایش دست و پا کنم ادامه میدهد: «برای اینکه مطمعن {مطمئن} شی دخترم چنثانیه وبتست هم میدم» تناقض میان غلطهای تایپی و ادعای دانشجوییاش بدجوری توی ذوق میزند ولی خودش بیتفاوت به این تناقض ادامه میدهد: «وب تستم هم کاملا لایوه و هر کاری که بخواهی آناً انجام میدهم تا بفهمی فیلم ضبطشده نیست. بعدش یه شارژ ۱۰ هزار تومنی میگیرم و کارم رو شروع میکنم» در نهایت هم تاکید میکند: «صورتم رو نشون نمیدم ولی اگه طالب باشی ۵ هزار تومن میره روی قیمت. در ضمن اگه بخواهی بیرون هم قرار میگذارم»
ساناز هم که یکی دیگر از این خودنمایان جنسی در اینترنت است تاکید دارد: «من با هیچکس قرار حضوری نمیگذارم و تنها از طریق اینترنت با مشتریها ارتباط دارم» او بر خلاف دیگران دلیل این تننمایی اش را تنها نیاز مالی عنوان میکند و میگوید: «میدانم که در اصل این کار درستی نیست ولی من تنها هستم و چارهای جز اینکار ندارم. اما با همه این حرفا من برای خودم خط قرمزهایی دارم و برای همین هیچوقت قرار حضوری با مشتریهام نمیگذارم»!
از چتروم بیرون میآیم و بار دیگر با نام یک دختر وارد تالار گفتگو میشوم. همزمان با ورود به این تالار با هجوم پیامهای متعدد و مختلف شوکه میشوم. از میان آنها امید۷۴ توجهم را جلب میکند که ۱۶ ساله و اهل تهران است. با یک سلام سر صحبت را باز میکنم که در جواب میگوید: وب میدهی؟! وقتی میگویم نه شروع میکند به بالابردن قیمت و بهاصطلاح مخ زدن: من از اون مشتریای دائمیم و اگه وب واقعی بدی ۲۰ تومن هم میدم.
اگه قرار هم میذاری پایهام و این هم شماره من… بزنگ/تسنیم.
متاسفانه این تنها گوشهای از انبوه مکالماتی است که هر روز و هر ساعت در دهها تالار گفتگوی اینترنتی صورت میگیرد
از نکات جالب دیگر اینکه شخص علی رغم اینکه می داند طرف مقابل دروغ می گوید بازهم شیفته ی حرفهای پوچ و بی اساس اومی شود، که متاسفانه این اعتماد سهل انگارانه ، در اکثر مواقع دامن گیر نوجوانان کشور که درصد بالایی را دختران تشکیل می دهند ، می شود.
اما گذشته از ماهیت بی اساس چت روم ها نگاتی جالب توجه مبنی بر طراحی های کاملا یکسان آن سایتهاست . مهندس م.ق که خود از طراحان سایت بوده می گوید : " یکسان بودن طراحی سایت برای شرکتهای سازنده ی یکسان امری بسیار طبیعی است و در خیلی از موراد ما شاهد طرحی مشابه در سایتهای خبر که اصول مشابه دارند هستیم ؛ اما در چت روم ها که هر یک ادعا اسقلال خود از دیگری را داشته ، این تشابه بیش از اندازه ؛ چندان طبیعی نیست . گذشته از بحث طراحی یک سایت ، هزینه نگهداری و نظارت بر سایت بوده که که با توجه به درگیر کردن بخش وسیعی از هاست شرکت ارائه دهنده و با توجه به اینکه هیچ گونه تبلیغات درآمد زایی این چت روم ها ندارند ، باید به این امر مشکوک بود که چرا اشخاصی حاضرن هزینه ای را بکنند در حالی کهه هیچ سودی برای آنها نداشته باشد .
و از همه ی اینها بدتر ، لینک در لینک شدن اینهاست.برای مثال کافیست شما وارد یکی از چت روم های شلوغ شوید ، با اولین کلیک چت رومی جدید باز می شود که باز با اولین کلیک در چت روم جدید شما وارد چت رومهای دیگری می شوید ، که به شخصه انتهای برخی از آنها را نتواستم ببینم . حال این سوال که چرا یک چت روم حاضر است برای رقیبان خود تبلیغات کند ، رقیبانی که به طور کاملا اتفاقی مشابه به شما هستن و هیچ کدامشان نیز قصد درآمد زایی ندارید. به راستی نباید تعجب کرد " ؟؟؟
این بحث ادامه خواهد داشت ...
این مقاله حاصل جمع آوری چند سخنرانی از رهبری هستش که خیلی زیبا ایشون این موضوع رو جمع بندی میکنن.خودم به شخصه وقتی این سخنرانی ها رو خوندم به خیلی از سوالاتم جواب داده شد . این متن بدون هیچ گونه تصرفی به صحبت های رهبری استفاده شده است و برای همینه که سبک گفتارش یه کم خاصه .
در کل امیدوارم به دردتون بخوره .
همچنین این متن رو تهیه کردم برای اون دسته از عزیزانی که به فکر تهیه نشریه ای به مناسبت روز مادر هستن . استفاده کردنتون بدون ذکر نام و اسممون حلال حلاله.
بعضی ها از ما می پرسند آیا شما موافقید که زن ها سر کار بروند یا نه ؟ما می گوییم البته ،ما با بیکاری خانم ها مخالفیم ، زن ها اصلا باید کار کنند البته کار دو جور است ، یکی کار در خانه و دیگری کار در بیرون خانه ،هر دو ،کار است. اگر کسی استعداد دارد در کار های بیرون منزل ، باید انجام دهد . خیلی هم خوب است .منتها یک شرط دارد ، باید جوری باشد که این اشتغال حتی در داخل خانه ، به پیوند زن و شوهر لطمه ای نزند.
بعضی از خانم ها هستند که خودشان را از صبح تا شب می کشند بعد که مرد به خانه می آید ، حوصله یک لبخند زدن به او را هم ندارند. این هم بد است . کارِ خانه را باید کرد ، اما نه آنقدری که این کارِ خانه ، به انهدام خانواده منتهی بشود.(72/11/12)
اشتغال بانوان از جمله چیزهاییی است که ما با آن موافقیم . بنده با انواع مشارکت های اجتماعی موافقم ؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادی باشد و چه از نوع اشتغالات سیاسی و اجتماعی و فعالیت های خیرخواهانه و از این قبیل باشد ؛ اینها هم خوب است .زن ها نصف جامعه اند و خیلی خوب است که اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه در زمینهی این گونه مسائل استفاده کنیم ؛ منتها دو سه اصل را باید ندیده گرفت.
یک اصل این است که این کار اساسی را که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانویی و مادر است ، تحت الشعاع قرارندهد. میشود هم . به نظرم میرسد مواردی داشتیم که خانم هایی این طور عمل میکردند. البته یک قدری به آنها سخت میگذرد ؛ هم درس خواندند ، هم درس دادند ، هم خانه داری کردند ، بچه آوردند ،بزرگ کردند ، تربیت کردند. پس ما با آن اشتغال و مشارکتی کاملاً موافق هستیم که به این قضییهی اصلی ضربه و صدمه نزند ؛ چون این جایگزین ندارد.
شما اگر بچهی خودتان را در خانه تربیت نکردید ، یا اگر بچه نیاوردید ، یا اگر تارهای فوق العاده ظریف عواطف او را – که از نخ ابریشم ظریفتر است – با سر انگشت خودتان نکردید تا دچار عقده نشود ، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند ؛ نه پدرش ، و نه به طریق اولی دیگران ؛ فقط کار مادر است . این کارها ، کار مادر است ؛ اما آن شغلی که شما بیرون دارید ، اگر شما نکردید ، ده نفر دیگر آنجا ایستاده اند و آن کار را انجام خواهند داد.
بنابراین اولیت با این کاری است که بدیل ندارد،تعین با این است.(90/10/14)
این تحقیر زن هم نیست،خیال نکنید.این احترام زن است ، این تجلیل زن است. در خانه است ، زن خانه است ، محیط خانه را ، یعنی آن محل رشد گیاه انسان را ، گیاه انسان را ،این مرتب می کند ، آماده میکند. مرد هم مخصوص این است که برود بیرون کارهایش را بکند و وسیلهی تغذیه این محیط را فراهم بکند ، این جوری است. مثل اینکه یک اتاقی را ، دو تا هماتاقی ،شما فرض کنید ، یکی اتاق را اداره میکنند ، یکی هم برای اینکه اینها بالاخره گرسنه می مانند ، غذا میخواهند ، میرود بیرون غذا برایشان تهیه میکند ، به کدام بیاحترامی شده ؟ گانی که در خانواده کارها با اوست ،همه چیز به او نگاه میکند ، اوست که این محیط را دارد میسازد ،او بیشتر احترام پیدا میکند یعنی زن . مرد هم پادوییش را میکند. وقتی هم پای مسئولیت های اجتماعی رسید ، پای سیاست رسید ، هم دو باید حاضر بشوند. پای مجاهدت در راه خدا خدا رسید ، هم دو باید بیایند ، زن و مرد بیایند.(62/12/5)
این هنری نیست که زن ،کار مردانه را تقلید کند ؛ نه ، زن یک کار زنانه دارد که ارزش آن از هر کار مردانهای بیشتر است. امروز دست های به شدت مشکوک ، موج ضد ارزشی را در دنیا به راه انداختهاند که در همه جا هست ،در کشور ما هم متاسفانه در گوشه و کنار دیده میشود ، اینها میخواهندزن را وادار کنند به اینکه بشود یک مرد ! این را کسر شأن زن میدانند که چرا فلان کارها را مرد میکند ، زن نکند ! این کسر شأن است ؟ نگاه به این مسئله ،نگاه غلطی است. این را عیب میگیرند که چرا شما میگویید زن ، زن است ؛مرد ، مرد است. خب ، مگر این طور نیست ؟ شما دلتان میخواهد که ما بیاییم بگوییم زن ، یک مرد است ، آن وقت یک مرد مصنوعی ، کپی دوم مرد ! این چه افتخاری است برای زن ؟ افتخار برای زن این است که زن باشد ؛ یک زن کامل ، یک مونث کامل . این ارزش - یک زن کامل بودن - از یک مرد کامل بودن کمتر که نیست ، در مورادی هم قطعا بالاتر و بیشتر هم هست. ما چرا این را از دست بدهیم ؟
البته مسئولیت هایی هم هست که مشترکند. همان طور که گفتیم ، مسئولیت حضور در جامعه و فهمیدن درد های عمومی جامعه و سعی در علاج درد های عمومی جامعه ، مخصوص مرد و زن نیست ؛ زن ها نمیتوانند شانهشان را از این مسئولیت خالی کنند.(86/4/13)