روی سنگ قبرم بنویسید که او هم مثل رهبرش انقلابی بود...

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگی» ثبت شده است

ویروس کلامی...

برداشت اول :

زیاد عمرش دراز نیست ، همین چند سال اخیر و با رونق گرفتن هنر هفتم و همه گیر شدن رسانه تصویری در خانواده ، این هم وارد خانه ها شد .

خواسته یا ناخواسته همه درگیرش می شوند.  و گاهی آن چنان پیش می رود که برای خودش طرفدارانی  متعصب و ناقلانی بس کثیر را متوجه خودش می کند. فقط کافیست که چند روزی به کار بردنش را طول دهند ، آن وقت است که دیگر از دبستان گرفته تا دانشگاه همه را مبتلا می کند.

اما واقعا چرا ؟ علتش چیست که صرف به کاربرده شدن توسط  گروهی اندک در رسانه موجی به این گستردگی در میان توده ی مردم ایجاد می کند ؟

اما به راستی با این همه ویروس ، چیزی از ارثیه پدریمان (زبان پارسی) باقی خواهد ماند ؟

سوای مقوله ی روانشناسانه و مبحث دیده شدن اشخاص در اجتماع کاربرد این الفاظ حشو گونه چه سودی برای جامعه ی ما را داراست ؟

چیزی جز کاهش غنای ادبی ...

نتیجه تصویری برای تیکه کلام فیلم


برداشت دوم :

اما فارغ از تاثیر کاربرد این الفاظ نوزاد در گویش مردم جامعه ، کاربرد خلاقانه این الفاط پیرامون حوادث روزمره و کابردشان مطابق طبع اشخاص با سلایق گوناگون باعث ترویج خلاقیت فکری در گفتار و هم چنین جلوگیری از گسترش پیام های تمسخر آمیز و آمیخته با گناه نیز شده است.

 http://s4.picofile.com/file/8181623792/IMG_20150408_225530.jpg


برداشت آخر به نقل از حضرت آقا ...

من خیلى نگران زبان فارسى‌ام؛ خیلى نگرانم. سالها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانى را دُور هم بنشینند. من میبینم کار درستى در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان زیاد است. همین‌طور دارند اصطلاحات خارجى [به‌کار میبرند]. ننگش میکند کسى که فلان تعبیر فرنگى را به کار نبرد و به جایش یک تعبیر فارسى یا عربى به کار ببرد؛ ننگشان میکند.

در کانون زبان فارسى، داریم زبان فارسى را فراموش میکنیم؛ براى تحکیم آن، براى تعمیق آن، براى گسترش آن، براى جلوگیرى از دخیلهاى خارجى هیچ اقدامى نمیکنیم.

یواش یواش [در] تعبیرات ما یک حرفهایى میزنند - هر روزى هم که میگذرد یک چیز جدیدى مى‌آید - ما هم نشنفته‌ایم. گاهى مى‌آیند یک کلمه‌اى میگویند، بنده میگویم معناى آن را نمیفهمم ، میگویم معناى آن چیست؟ معنا [که‌] میکنند، تازه ما اطّلاع پیدا میکنیم که این کلمه آمده؛ [این‌] یواش یواش کشانده شده به طبقات و توده‌ى مردم؛ این خطرناک است.

برادران و خواهران عزیز! اهمیت زبان ملى یک کشور براى خیلى‌ها هنوز دانسته و شناخته نیست. زبان فارسى باید گسترش پیدا کند. باید نفوذ فرهنگىِ زبان فارسى در سطح جهان روزبه‌روز بیشتر شود. فارسى بنویسید، فارسى واژه‌سازى کنید و اصطلاح ایجاد کنید. کارى کنیم که در آینده، آن کسانى که از پیشرفت‌هاى علمى کشور ما استفاده می‌کنند، ناچار شوند بروند زبان فارسى را یاد بگیرند. این افتخارى نیست که ما بگوییم حتماً زبان علمى کشور ما فلان زبان خارجى است. زبان فارسى این‌قدر ظرفیت و گنجایش دارد که دقیق‌ترین و ظریف‌ترین علوم و دانش‌ها می‌توانند با این زبان بیان شوند.

نتیجه تصویری برای زبان فارسی

 

 

۴ نظر
گمـ ـنام

دیگر نفرست ...

برای شادی روح شهدا دیگر صلوات نفرستید ، قدری عمل1 کنید ... یا اصلا عمل نکنید ....


1: کار فرهنگی .....

2:کار ضد فرهنگی ...

۷ نظر
گمـ ـنام

هنر هفتمم آرزوست ...

شاید کمتر کسی باشد که به اصل این سخن که "هنر نزد ایرانیان است و بس " شک و شبهه ای وارد کند . از آن وقت که این مردمان با گل و خاک عجین بوده اند ، هنر و زیبا ساختن محیط را همیشه مدنظر خود قرار داده اند ، به گونه ای که اثبات این مدعی را میتوان در اشیاء به جای مانده از کهن تمدن های ایران باستان از کاشان و همدان گرفته تا شهر سوخته و سیستان را یافت .  

اما بحث امروز در مورد هنر هفتم  ،سینما و تئاتر است .هنری که مصداق فعلی آن فاصله ای بسیار از اصلت ایرانی خود دارد . گروهی این هنر را تماما غربی میدانند و هیچ سبقه ی شرقی و اسلامی به آن نمی دهند ،  اما تاریخ این ملت گواه چیز دیگری است ، چرا که اگر تنها تاریخ بعد از  اسلام این کشور را مرور کنیم ، مقوله تعزیه و تعزیه خوانی خود به تنهایی سندی روشن در مورد وجود این هنر و پرداختن آن توسط عامه ی مردم در ایران است . هر چند که علاوه بر تعزیه و شبیه خوانی ها مواردی مشابه از جمله عموفیروز های عید نورز ، نمایش های روحوضی و ... هم وجود دارند که در نقاط مختلف کشور کم و بیش به آن پرداخته می شود ، اما هیچ کدام آنها به گستردگی تعزیه نیست .

این هنر غنی ایرانی اسلامی که در دوران رضا خان ، به شدت  مقابله با آن آغاز شده و در دوران پهلوی دوم ادامه داشت ، کار به آن حد رسید که منابع  کهن و غنی برخی از مهمترین تعزیه ها کم کم از بین رفت و به فراموشی سپرده شد . با کمرنگ شدن تعزیه در سطح جامعه ، غرب زدگان روشنفکر نما ، از این خلا فرهنگی سوءاستفاده کرده و تئاتر و نمایش های سالنی را جایگزین کردند.

 در اوایل کار تنها محدود به چند نمایش فکاهی و شبه طنز بود که با با گسترش شهر نشینی و افزایش سطح درآمد مردم از طرفی و از سویی دیگر ورود نمایش نامه های اروپایی و آشنایی مردم با آثار بزرگانی چون شکسپیر ؛ تئاتر از سطح کمدی فراتر رفته و درام و تراژدی هم وارد سالن های نمایش خیایان لاله زار شد .

بعد از انقلاب ، این سخن امام خمینی (ره) که فرمودند : "ما با سینما مخالف نیستیم ، با فحشا مخالفیم ." مجال از فعالیت آن دسته از اهالی سینماو تئاتر که هنر را دست مایه ارضای شهوات خود میدیند گرفت . به گونه ای که نسل جدیدی از سینماگران و تئاترگران وارد این بحث شدند ، اما عدم داشتن  توان کیفی بالا از سویی و از سویی دیگر درگیر شدن مردم با جنگ  دیگر روحیه هنر پروری را در جامعه از بین برده بود ، باعث این شد که از آن استقبالی نشود  و رنگ و بوی هنر ارزشی در تئاتر کمرنگ گردد.

این رویه همچنان ادامه داشته و آمفی تئاتر ها همچنان خالی از وجود افراد ارزش مدار می بود که در سایه عدم حضور این افراد ، مجددا مجال حضور هنر وران معاند ارزش های اصیل اسلامی ایرانی فراهم شده و کم کم این افراد جای پای خود را محکم کردند .  البته شایان ذکر است وجود افراد نااهلی همچون "گنجی" وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بی تاثیر نبوده و به نوعی یک انقلاب معکوس فرهنگی در حال شکل گرفتن بود .

قشر فرهنگی و ارزش مدار جامعه هم که اوضاع این هنر را به شدت خطرناک  می دیدند ،  با تکیه بر هنر اصیل هنروری خود ، تعزیه وارد جنگ نرم هنری شدند ، به گونه ای که  در سالهای اخیر شاهد تئاتر های مذهبی هنری یا به نوعی تعزیه های مدرن که اوج آن را ایام فاطمیه و ایام دفاع مقدس تشکیل میدهد ، هستیم .

اما با ظهور دولت به ظاهر معتدل وقت ، بار دیگر شاهد تئاتر های سخیف هستیم ، به گونه ای  که دیگر از دیدن و شنیدن سخیف موضوعات در سالن های بزرگ کشور هیچ  تعجبی نمیکنیم . تئاتر های که کاملا مغرضانه هدفشان نسل جوان بوده که با زبان نرم هنر اقدام به سست کردن اعتقادات این آینده سازان کشور داشته  و باز هم حربه ی همیشگی دشمنان که همان آندلس سازی ایران و گسترش لاابالی گری در بین مردمان باشد را این بار با شیوه ای مدرن به اجرا درآورند.

اگر خدا بخواهد ادامه دارد ...

۱۵ نظر
گمـ ـنام

همت همت مجنون

همت ... همت...  مجنون...

حاجی صدای منو میشنوی ؟!! 

همت ... همت...  مجنون...

مجنون جان به گوشم..... تصویرتون رو هم دارم .... جانم مجنون ...

حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر 

محاصره تنگ تر شده ... حجای اینجا پر از خرچنگ شده همت... بچه ها دارن کم میارن حاجی ...

اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی....

خواهرا و برادرا را دارند قیچی می کنند .... دیگه صبح و شبی نداره حمله کردنشون ... همت داریم دور میشیم .....همت منور ها رو بزن حاجی ..

همت دارن، مدام شیمیایی می زنن ... دیگه دورترین روستا ها رو هم حاجی زدن ... حاجی ... حاجی....

حاجی هرچی میگیم دیگه انگار نه انگار .... هیشکی دیگه ماسک نمیزنه .... 

حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنید تا شیمیایی نشین ... 

ولی کو اخوی گوش شنوا...

حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه و آبجیامون وضعیتشون داغون ...

کمک می خوایم حاجی .......

به بچه های اونجا بگو کمک برسونند

داری صدا رو.......

همت همت مجنون......

حاجی دیگه زاغه مهمات هامون رو دارن میزنن ... دیگه حرم امام رضا هم که میریم بوی غربت میاد ... حاجی .... اگه تورو به حق چادر خاکی مادر .... بفرست .... ما بی شما از بین میریم ....

همت ..همت .... همت....

۳ نظر
گمـ ـنام

التماس امام خامنه ای از ما

امام خامنه ای :
ما به کسانی که اهل کار فرهنگی هستند دائم می گوییم ،
به بعضی تکرار می کنیم،
به بعضی التماس می کنیم، 
بعضی ها رو اینجا جمع می کنیم 
و به بعضی پیغام می دهیم که آقا!کار فرهنگی بکنید.
جواب کار فرهنگی
باطل،کار فرهنگی حق است.


اینقدر کار نکردیم که شد این . آقایمان به جای امر می کند التماسمان .و به راستی چه گزافه گفته ایم که ما اهل کوفه نیستیم ، علی تنها بماند.

ما هم کوفی شده ایم و هم شامی ، با این کار کردنمان .

و تنها یک جمله می شود گفت که

آقاجان شرمنده ایم  ؛ شرمنده که تنها از شعار رزمنده ایم رزمنده ، فقط گفتنش را آموخته ایم 

۸ نظر
گمـ ـنام

حکم جهاد ...

"غیرت"، صفتیه که خدا داره و ولی خدا! حداقل من یکی ندارمش!

آره! من "غیرت" ندارم!

اگه داشتم انقدر پوست کلفت نبودم!  حنجره پاره کردم که :" وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد...ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد!"

آره جون خودم! مگه حکم جهاد، نامه اداری با شماره ثبت و سند و پیوست و چه و چه است که باید به دستم برسه تا تصمیم بگیرم به جهاد؟!

حکم جهاد میتونه فقط یک اشارت چشم "ولی" باشه! چه برسه به اینکه  "ولی" به وضوح دغدغه هاش رو فریاد بزنه و من فقط بشینم و بگم :" نچ نچ نچ...!!!"

ببینم چشمان سرخ و بشنوم صدای گرفته اش رو، اما انگار نه انگار؟!

غیرت ندارم! اگه داشتم وقتی جلوی درب حرم سلطان توس، خواهر دینی ام چادرشو مثل یه دستمال نجس از سرش می کشید و با چندش نگاش میکرد غیر از اینکه قلبم درد بگیره بهش تذکر میدادم در قلمرو ولایت امامی هنوز! حرمت امام فقط به داخل حرم نیست!

غیرت ندارم! اگه داشتم وقتی میدیدم حضرت ماه اسم سال رو میذاره "اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی" فهمم می شد که آهان! اول عزم ملی داره! تا منِ جوانِ ملت، عزمم رو جزم نکنم برای انقلاب فرهنگی، نباید امید داشته باشم به مدیری که شاید روحیه جهادی داشته باشه اما دیگه فرتوت شده و حالش رو نداره!

غیرت ندارم! اگه داشتم وقتی میدیدم حضرت ماهی که در علاقه به فرهنگ و کتاب زبانزد دوست و دشمنه، امسال نرفته نمایشگاه کتاب، سر سری از کنارش رد نمیشدم که انشاالله خیره! میفهمیدم که غصه‌ی فرهنگ دردش خیلی بیشتر از این حرفهاست!

وای بر من! که حکم جهاد را درک نکرده ام...

۲ نظر
گمـ ـنام

کتاب "قرارگاه های فرهنگی"

gharagah

توضیح و لینک خرید را از در ادامه مطلب مطالعه بفرمایید.

۰ نظر
گمـ ـنام

موذنین دانشگاه رو دریابیم ...

دانشجـــو موذن جامعـــه است  اگر خـــــواب بمانــــد نمــــاز امت قضـــــا می شود...

"شهیــــد بهشتــــی "..


اما به راستی ما که داریم دم میزنیم از امر به معروف و نهی از منکر تو جامعه و البته کاملا حق و درسته ، توی دانشگاه چقدر کار کردیم ؟ نمیدونم ولی چیه که تو شهرهای کوچیک بی حجابی رو مساوی با اومدن دانشگاه آزاد تو شهرشون می دونن (قابل توجه جاسبی ها) ؟ 

بزاریم از همین جا ، دانشگاه شروع کنیم ، آخه ماهی رو هروقت که از آب بگیری هنوز جونی برای کندن و نفسی برای کشیدن داره ، حالا هر چقدر که رودخونش کثیف و فاضلابی باشه ....

۱ نظر
گمـ ـنام