روی سنگ قبرم بنویسید که او هم مثل رهبرش انقلابی بود...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نهی از منکر» ثبت شده است

شهیدمان را کشتند ...

24_1418

عدم موافقت بنیاد شهید با احراز شهادت علی خلیلی

از هرچه گذشت کنم ازاین نمیگذرم ... حالا میخواد بی سواد باشم یا بزدل دیگه برام مهم نیست .

توضیحات در ادامه مطلب ...

۴ نظر
گمـ ـنام

همت همت مجنون

همت ... همت...  مجنون...

حاجی صدای منو میشنوی ؟!! 

همت ... همت...  مجنون...

مجنون جان به گوشم..... تصویرتون رو هم دارم .... جانم مجنون ...

حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر 

محاصره تنگ تر شده ... حجای اینجا پر از خرچنگ شده همت... بچه ها دارن کم میارن حاجی ...

اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی....

خواهرا و برادرا را دارند قیچی می کنند .... دیگه صبح و شبی نداره حمله کردنشون ... همت داریم دور میشیم .....همت منور ها رو بزن حاجی ..

همت دارن، مدام شیمیایی می زنن ... دیگه دورترین روستا ها رو هم حاجی زدن ... حاجی ... حاجی....

حاجی هرچی میگیم دیگه انگار نه انگار .... هیشکی دیگه ماسک نمیزنه .... 

حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنید تا شیمیایی نشین ... 

ولی کو اخوی گوش شنوا...

حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه و آبجیامون وضعیتشون داغون ...

کمک می خوایم حاجی .......

به بچه های اونجا بگو کمک برسونند

داری صدا رو.......

همت همت مجنون......

حاجی دیگه زاغه مهمات هامون رو دارن میزنن ... دیگه حرم امام رضا هم که میریم بوی غربت میاد ... حاجی .... اگه تورو به حق چادر خاکی مادر .... بفرست .... ما بی شما از بین میریم ....

همت ..همت .... همت....

۳ نظر
گمـ ـنام

موذنین دانشگاه رو دریابیم ...

دانشجـــو موذن جامعـــه است  اگر خـــــواب بمانــــد نمــــاز امت قضـــــا می شود...

"شهیــــد بهشتــــی "..


اما به راستی ما که داریم دم میزنیم از امر به معروف و نهی از منکر تو جامعه و البته کاملا حق و درسته ، توی دانشگاه چقدر کار کردیم ؟ نمیدونم ولی چیه که تو شهرهای کوچیک بی حجابی رو مساوی با اومدن دانشگاه آزاد تو شهرشون می دونن (قابل توجه جاسبی ها) ؟ 

بزاریم از همین جا ، دانشگاه شروع کنیم ، آخه ماهی رو هروقت که از آب بگیری هنوز جونی برای کندن و نفسی برای کشیدن داره ، حالا هر چقدر که رودخونش کثیف و فاضلابی باشه ....

۱ نظر
گمـ ـنام

اینَ ساپورتیون ؟!!

معنی عنوان این مطلب میشه (یعنی کجایند ساپورت پوشان ) 

دیشب موقع خوابیدن به خانم والده گفتم شناسنامه‌ام را بگذارد در کیفم که فردا به عنوان منتقدِ بی‌شناسنامه محسوب نشوم و بتوانم طنز بنویسم. اصلا این حرف آقای رئیس جمهور خیلی معقولانه است. آدم بی‌شناسنامه در واقع وجود خارجی ندارد و کسی هم که وجود خارجی ندارد قطعا نمی‌تواند از دولت که این همه خوب و جدی در عرصه دنیا وجود دارد، انتقاد کند. از همین رو شناسنامه‌ام باید همراهم باشد که به معدوم بودن محکوم نشوم!
 
در واقع الزام شناسنامه‌دار بودن منتقدان یک امر کاملا منطقی است. منطق آن هم این است که همگان مطمئن به وجود خارجی آدمیزاد باشند وگرنه گوینده که مهم نیست، مهم این است که چه حرفی گفته می‌شود. اما کسی که اصلا نیست چه حرفی می‌تواند بزند؟ اصلا آدم وقتی هست، می‌‌تواند حرف بزند چون حرف زدن در واقع خودش یک «هست» است ولی آدمی که در واقع «نیست» که نمی‌تواند «هستی» را «است» کند؟
صاحبان فرهنگ در پوشیدن «ساپورت» آزادند!
 
لطفا دست به گیرنده‌های خود نزنید و به نگارنده هم گیر ندهید! من خودم هم نفهمیدم در پاراگراف قبلی چه می‌گفتم فقط تلاش می‌کردم تا حدی که ممکن است ادای فیلسوف‌ها را در بیاورم که دولتی‌ها بگویند طرف خیلی «باسواد» است. آخر سواد داشتن هم یکی از شرایط منتقدان است. خلاصه‌ حرفم این بود که دولت می‌خواهد به وجود خارجی منتقدان مطمئن شود گرچه در ماهیت نقد تفاوتی نمی‌کند. در حدیث هم آمده که به گفته توجه شود نه به گوینده، اما خب اگر رئیس جمهوری که من آنقدر دوستش دارم می‌خواهد مطمئن شود اعلام می‌کنم، یک شناسنامه خوشگل و قدیمی دارم که هنوز باطل نشده ‌است و از همین رو وجود خارجی دارم.
 
بقیه در ادامه مطلب ...
۱ نظر
گمـ ـنام