نمی دانم چرا اینقدر دیر ...
ولی آمدیم
با انگیزه ای بیش از پیش و شاید هم توکلی بیش از پیش ...
به توکل نام اعظمت
یا علی
نمی دانم چرا اینقدر دیر ...
ولی آمدیم
با انگیزه ای بیش از پیش و شاید هم توکلی بیش از پیش ...
به توکل نام اعظمت
یا علی
قبل از گفتن و دادن هیچ توضیح اضافه ای ، باید بگم که آهای دوستان و آهای همرزمان ..... بنده حقیر به توفیق الهی و بنده نوازی حضرت حق رسیدم و خداوند کریم ، نعمت ازدواج با شخصی صالحه را به بنده حقیر عنایت فرمود ...
لذا از این پس به اطلاع کلیه ی عزیزان میرسانم که این سایت مشترکا اداره خواهد شد ...
و سرانجام نشانمان (لوگو) طراحی شد . قبل از اینکه دوستان هنرمند و صاحب سخن در امر طراحی و گرفیک بر من مبتدی خرده گیرند باید عارض شوم که به شدت مشتاق شنیدن نظرات حضرات عالی شما عزیزتر از جانان هستم ، پس لطفا حقیر را از این امر دریغ مفرمایید .
برای مشاهده در اندازه ی بزرگتر اینجا کلیک نمایید .
و اما چرا این طرح ...
«نیشتر» پدیده ای است حد فاصل جوالدوز و میخ طویله، که در زمانهای قدیم ابزار دست آدمهای فاصد بوده است! (بی جهت خیال بد نکنید! در همان زمان قدیم به جراح میگفتهاند فاصد!)
و البته در همان زمان قدیم وظایف «نیشتر» عبارت بوده است از:
الف- سوراخ کردن
ب- داغ کردن
ج – سوراخ کردن و داغ کردن همزمان!
بر همین اساس بعید است گذشت زمان و حتی سیطره مدرنیسم بتواند در وظایف «نیشتر» تغییری حاصل کند! به عبارت دیگر امروزه روز و تا اطلاع ثانوی «نیشتر» همان وظایف سنتی خود را بر عهده دارد و این چیزی هم که الان در دستان شماست «نیشتر» است! یعنی قرار است سوراخ کند و بسوزاند! آن هم چشم و دل خیلیها را!
(البته اگر بعضیها به صورت خود خواسته زمینهای فراهم کنند تا جای دیگرشان بسوزد دیگر به کسی مربوط نیست! هدف پدیدآورندگان این اثر صرفاً چشم و دل آن بعضیها بوده است!)
شیوه ی استفاده از «نیشتر» چندان دشوار نبوده! یک آدم فاصد، «نیشتر» را داغ کرده و توی غدههای چرکین آدمهای مریض فرو میکرده و در نتیجه بوی گند، عالم و آدم را فرا میگرفته و البته در بسیاری از موارد و در افق درازمدت یا میانمدت منجر به شفای بیماری میشده است!
لازم به ذکر است که گهگاه از «نیشتر» برای فروبردن در قلب برخی افراد هم استفاده میشده که چون این قسمت بدآموزی دارد از پرداختن به آن خودداری میکنیم اما این را از همین اول گفتیم که نمونههای مدرن برخیهای فوقالذکر یک دفعه دست روی قلبشان نگذارند و داد نزنند که آخ قلبم! چون بعید نیست همین «نیشتری» که در دست شماست توی قلب همین برخیهای معلومالحال و مجهولالهویه فرو برود!
آدمها در برخورد با «نیشترِ» حاضر به چند دسته تقسیم میشوند:
الف- بعضیها دلشان خنک میشود.
ب- عدهای داغ میشوند (و همزمان داغ میکنند!)
ج- قلیلی هم هستند که «نیشتر» به کنار، موشک کروز هم چارهی پوست کلفتشان را نمیکند!
بر این مبنی هیچ مدل بهرهبرداری از «نیشتر» را (به دلیل عوارض جانبی قطعی) به گروههای زیر توصیه نمیکنیم:
* آقازادهها، رانتخواران عمده، صاحبان گردنهای کلفت، مفسدان اقتصادی، اعضا و هواداران مافیای نفتی و آدمهای بد!
* چهرهها و جناحهای سیاسی، احزاب، گروهها و تشکلهای غیرمردمی!
* افرادی که مجموع داراییهایشان بیش از ۷۵ میلیون ریال وجه رایج مملکت (با نرخ تورم زمان انتشار«نیشتر»!) میباشد.
* وابستگان و اعضاء و مدیران عدلیه!
تذکر: «نیشتر» را از دسترس اطفال دور نگه ندارید! (لازم میشود!)
تو این مدت که از افتتاح این تارنما میگذره خیلیا ازم پرسیدن که چرا این اسم رو انتخاب کردی ؟ و من حقیر هم به اجبار مجبور به توضیح مبسوط شده و خلاصه کلی داستان داشتیم سر این اسم، تا حدی که زمزمه تغییرش رو هم داشتم با خودم تکرار میکردم. ولی با تمام این تفاسیر حالا حالا ها از فکر تغییر اسم "نیشتر" اومدم بیرون ، البته اگه باز کسی گیر نده .
خود کلمه "نیشتر" اسم یه وسیله شبیه چاقوی پزشکی امروزی جراحان بوده که در قدیم برای فصدکردن دمل ها و بیرون آوردن چرک ها ازش استفاده می شده ، وقتی که بیماری رو نیشتر می زدن اولش یه کم درد می کشید ولی بعدش به کل درد و چرکش تموم میشد.این لغت و نحوه ی استفاده کردن از اون هم شد دست مایه شاعرای کشورمون که تو شعراشون زیاد ازش استفاده می کردن و اتفاقا کنایه های زیادی هم از مشتقات نیشتر گرفته شده مثلا "نیشتر زدن " یا "نیشتربها" و ...
از طرفی دیگه "نیشتر" ایهام لطیفی داره که معنی اولش که ذکر شد و مهنی دومش هم "نیشتر = نیش تر" یعنی شاید سخن و حرفمون دردناک باشه ولی در تهش یه سیرینی و نشاطی داره.
از قشنگترین شعرای مرتبط با نیشتر رو میشه به غزلی از ملک الشعرای بهار اشاره کرد که شعارمون رو از همون غزل اقتباس کردیم
در پایش اوفتادم و اصلا ثمر نداشت
تا خون من نریخت ز من دست برنداشت
دل خون شد از نگاهش وبر خاک ره چکید
بیچاره بین که طاقت یک نیشتر نداشت
چون سر نداشتیم عبث دست و پا زدیم
آری ز پا فتاد هرآن کس که سر نداشت
در خون طپیدنم ز دل زار خویش بود
ورنه خدنگ ناز تو چندان خطر نداشت
ازگریهسود نیست کهمنخود بهچشم خویش
دیدم که هیچ گریه و زاری اثر نداشت
یا مرگ یا وصال که فرهادکوه کن
در عاشقی جز ایندو خیالی دگر نداشت
گمنام زیست هرکه ز مرگ احترازکرد
جاوید ماند آنکه ز مردن حذر نداشت
جانی که داشت کرد نثار رهت «بهار»
جانا بر او ببخش کزین بیشتر نداشت
با سلام
اگه وققتون رو نگیرم و بیشتر از این شما رو به خاطر این تغییر ناگهانی و بزرگ ، معذب نذارم ؛ روز اول عید بود و صحبت های رهبری و تاکید زیاد ایشون روی فرهنگی و لزوم کار فرهنگی از یه طرف و از یه طرف دیگه هم لک زدن دل خودم برای نوشتن و نداشتن وقت لازم برای پیگیری حالت قبلی وب سایت ، این تصمیم ناگهانی رو گرفتم که اگه عمری به دنیا باشه و خدا بخواد منتهی به ظهور آقامون هم بشه رفته رفته تکمیل خواهد شد.
به همین خاطر کلیه مطالب قبلی و خلاصه هرآنچه که از قبل از این تارنما در خاطرتون هست رو به کل فراموش کنید. و همانند چند سال قبل روند تولید محتوا رو در پیش میگیرم که ان شاءالله مورد قبول حضرت حق بشه .
حرکت جدیدمون رو شروع می کنیم ، قربة الی الله
به توکل نام اعظمت یا علی