روی سنگ قبرم بنویسید که او هم مثل رهبرش انقلابی بود...

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبر» ثبت شده است

پیغمبر فرمود : خدایا من را نمیران ؟

پیغمبر هیچ وقت نمی گفت خدایا من را نمیران، اما عالم بزرگ سنی ابن اثیر جزری در کتاب جامع الاصول می نویسد: ام سلمه رضوان الله علیها یک وقت دید که پیغمبر نشسته می گوید: خدایا من را نمی ران! آخه این ها که همیشه ار شوق دیدار خدا بی آر ام بودند، کِی پیغمبر می گوید خدایا من را نمی ران! هیچ وقت در حالات پیغمبر نداریم...
خب نشسته می گوید: خدایا من را نمیران، ام سلمه دنباله را که شنید تعجبش برطرف شد، میگوید یک وقت یادم افتاد که علی در مسافرت است، می دونید این حرف در کجاست؟ در معتبرترین کتاب اهل سنت، جامع الاصول، یعنی مجموع صحاص سته. جامع الاصول فی احادیث الرسول تمام صحاح سته است، ابن اثیر از خودش درآن چیزی ندارد، این حدیث در جلد نهمش است، ام سلمه می گوید یادم افتاد علی علیه السلام در مسافرت است، بعد بقیه را شنید، می گوید:«اللهم لا تمتنی حتی ترینی علیً» خدایا من را نمی ران یک بار دیگر علی را ببینم.

استاد فاطمی نیا

۰ نظر
گمـ ـنام

زیاد سجده کن ...

مردى خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم آمد و عرض کرد : 
اى رسول خدا ! گناهانم زیاد شده و اعمالم سست و اندک گشته است . 

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلّم فرمود :
زیاد سجده کن ؛ زیرا ، همچنان که باد برگ درختان را فرو مى ریزاند ، سجده گناهان را مى ریزاند .

۴ نظر
گمـ ـنام

کاری کرده ایم ؟؟؟

ماه رمضون و تابستون و روزه داری زیر کولر !!! بعدشم بیای  و بگی پس چرا امام زمان نمیاد ، ما که این همه داریم می سختیتم (سختی می کشیم) و جن و ملک در حصرت حرکت بسیار مومنانه ماهستن و دیگه کم کم باید جبرئیل نازل بشه و بگه دمت گرم فلانی !

 .  صبح که قربونش برم به جز راننده های تاکسی و نانوایی سر کوچه (جهت رفاه حال روزه خواران عزیز) فکر نمکنم کسی بیدار باشه ؛ آخه خوابمون عبادته دیگه ما هم که چون نمیخوایم فضیلت خواب ماه رمضون رو از دست بدیم ، از همون اول شروع میکنیم به عبادت .

بعد از اینکه بعلت فشارهای داخلی مجبور به ترک تشک و بالین ملطف میشیم (خداکنه گرفته باشین علتش رو ) تقریبا ساعت و روز حول و حواشیه ظهر رو نشون میدن.

 بعدش هم ماییم و دل ضعفه و تازه انقولت میاریم که "مردم عجب روزه خورایی شدنا . انگار نه انگار " .

هیچی دیگه مفید و سرجمع یه چن دقیقه ای بشه کار کردنمون .آخه یکی نیست بگه همین جوریش مملکتمون تو وقت اضافست با این ساعت کاری بسیار بالا (20 دقیقه در روز) و وقتی که ماه رمضون که میشه به نظرم میرسه به 20 ثانیه در روز . اما این دفعه منظورم حرکت و کار کردن نیست .

شاید این حدیث رو شنیده باشین که حضرت رحمت (پیامبر اکرم(ص)) فرمودن که  " از هیچ چیز به اندازه رفاه زدگی بر امتم بیشتر بیمناک نیستم". ماه رمضونی همه چیز رنگ و بویی دیگه ای میگیره  از تبریک گفتن ماه رمضون و التماس دعا گفتن خانم ...... که عکسای بی حچابش رو میذاره تو صفحه شخصیش گرفته تا اون بنده خدایی که بعلت ضعف بنیه جسمانی (با قدی در حدود درخت و وزنی بالغ بر گوساله).

 

(به هر حال یکی از این دو تیم میزبان بوده)  

  اما اینا بازم قشنگن (ازشون انتظار بیشتری نداریم آخه ) ولی امروزه از رفاه طلبی  و مستولی شدن روحیه تنبلی و دل خوش شدن به ظواهر اسلام. دیگه چندان تعجب نمی کنیم از دیدن ماشین شاسی بلند حاج آقاها . دیدن تسبیح عقیق و نگین دو سه کیلویی رو دست .

چقدر عادی شده گرفتن افطاری توی هتل ها و رستوران ها (قربة الی الله ) . عروسی های آن چنانی بچه مذهبیا (ظاهرا) توی هتل و مهریه های 1000 سکه ای .

اما این قشر مسلمون که از همون اوایل اسلام بودن و تا آخر هم هستن . اصلا اونا به ما چه ؟ من حرفم با تویه داداش من / خواهر محترمم تو دیگه چرا؟ بابا تویی که میدونی رهبرت تنهاست  و از بس که هیشکی رو نداره به من و تویی که هنوز جوهر مدرک فارغ التحصلیه دبستانمون خشک نشده ، میگه افسر اونم از نوع جنگ نرمش ، یا اینکه آقا تو حسرت یه پیرمرد باشه تا این جو فتنه آلود منافق پرور رو روشن کنه و بیاد و بگه " این عمار ؟؟؟؟ "

. واقعا ما چیکار کردیم ؟ اگه درس و دانشگاه بهونه مونه ، چن تا اختراع یا دستاورد علمی داشتیم ؟ اگه داریم  کار میکنیم ، واسه چن نفر نون دونی درست کردیم ؟ اصلا دست چن نفر رو گرفتیم بیاریم مسجد ؟ اصلا هنوز مومنیم نه ببخشید هنوز مسلمونیم  ؟

ادامه حرفام باشه تا بعد...   

۱۰ نظر
گمـ ـنام

یا علی(ع) ، درویش و صوفی نیستم !!!

نمی دونم که واژه لعنت الله جایز این شخص و مریدانش هست یا نه ! ولی چیزی که میدونم اینه که خداوند بدعت گزاران دین رو لعنت کرده .

نمیدونم که این آقای  بــــــــــــــوق چجوری میتونه جواب خون شهدا رو بده ولی ای کاش مردم کشورم هر روزآگاهیشون بیشتر بشه که یه همچین آدمی که رو حتی نمیتونه قرآن رو از رو بخونه رو  رو قطب ندون. 

والا من بعنوان یه گنابادی میگم که مردم شهرم به خون این مردک و اطرافیانش بدجوری تشنن .

شاید بگین که چی شد یهو یاد این مردک و طیف خبیثه رو کردم ، یکی از دلیلاش این حدیث نبویه 


 قال رسول الله (ص) : من اعرض عن صاحب  بدعة  بغضا له  ملا ا لله قلبه یقینا و رضا .

هر که از سر بغض و دشمنی از بدعت گزار اعراض کند  خداوند دل او را آکنده از یقین و خشنودی نماید


یا علی(ع) ، درویش و صوفی نیستم !!!
فاش میگویم که کوفی نیستم...

یاعلی لعل عقیقی جز تو نیست
هیچ درویشی حقیقی جز تو نیست

لنگ لنگان طریقت را ببین !
مردم دور از حقیقت را ببین !

مست مینای ولایت نیستند
سرخوش از شهد ولایت نیستند

خیل درویشان ، دکان آراستند
کام خود را تحت نامت خواستند

خلق را در اشتباه انداختند
یوسف ما را به چاه انداختند

کیستند اینان؟؟؟ رفیق نیمه راه
وقت جانبازی ، به کنج خانقاه

فصل جنگ آمد ، تماشاگر شدند
صلح آمد ، لاله پرپر شدند

دل به کشکول و تبرزین بسته اند
بهر قتلت ، تیغ زرین بسته اند

موج ها از بس تلاطم کرده اند
راه اقیانوس را گم کرده اند

یا علی(ع) ، بار دگر اعجاز کن
مشتهای کوفیان را باز کن...!!!


خدایا اولا دشمنان ما رو هدایت کن و اگه دیگه هدایت شدنی نیستن ، خدایا هرچه زودتر نابودشون کن

۵ نظر
گمـ ـنام

نامه ای به خواهرم ....

اصلا کی میگه اشکال داره ؟ آقا جون من میخوام به خواهرای هم میهنم ، اونایی که عاشق مهدی فاطمه هستن و شیدای حسین ، نامه بنویسم . اصلا هرچی میخواد بشه بشه .


از : من یک دانشجوی بیدار مسلمان

به : همه خواهران این مرز شهید پرور 

سلام بر همه‌ی خواهرانم.

سالیان سال، سوالاتی از این دست، ذهنم را اشغال کرده بود که :

چرا نگاه غمگین دختران کوچک، دلم را می‌لرزاند و تبسم شیرینشان روحم را به وجدمی‌آورد ؟

چرا بغض کودکانه و لب‌برچیدنشان مرا بی‌تاب می‌کند و گریه‌شان امانم را می‌برد ؟

چرا بزرگترین فاجعه‌ی عالم برای من کتک و سیلی خوردن دختران است ؟

چرا انحراف و ابتذال دختران و زنان بسیار بیش از گمراهی پسران و مردان ، جانم را می‌گذازد و روحم را تخریب می‌کند ؟

سوالهایی از این دست را که اگر پیش روی روانشناسان فاقد شعور- و اگر چه مدعی- بگذاری ممکن است هزار جور تخیل فرویدی و فمنیستی از آن در بیاورند.

خوشبختانه حرفها و تحلیل‌های این عالمان بی‌محتوا و اندیشمندان کج اندیش هیچ وقت برای من مهم نبوده است . برای من مهم این بود و هست که رمز این تعلق خاص و حساسیت ویژه را بفهمم.

همین جا تاکید کنم که این جنس از ارادت به دختران و تعطیم و تکریم زنان ماهیتا متفاوت است با آنچه مدعیان دفاع از حقوق زنان در ایران و جهان می‌گویند و عمل می‌کنند. این ها زن را ذاتا موجودی کوچک و حقیر و افتاده می‌دانندکه باید زیر بغل هستی‌اش را گرفت و از جا بلندش کرد و ماموریت خود را انجام این عملیات می‌شمرند. و بدبختی مضاعفتشان این است که گمان می‌کنند تجلیل و اکرام از مقام زن ،ارتقای زن تا شانه‌ی مردان است.

در حالی که به اعتقاد من برابری با مردان ،اصلا برای جنس مونث ارتقا نیست، تنزیل زن از آسمان به زمین است.

این کسانی که مدعی دفاع از حقوق زنانند ، زن باشند یا مرد ، فرقی نمی‌کند، اغلب در جهل مرکب به سر می‌برند. نه زن را می‌شناسند و نه مرد را.

اگر می‌فهمیدند که اصل و وجود و ماهیت زن چیست و از کجاست و آسمان پرواز او چه بیکرانند و عظمت دارد هرگز زن را تا سطح عملگی در بازار دنیا تنزل نمی‌دادند و اعتلا و ارتقای او را برابری با مردان نمی‌شمردند ...

انگار آرام آرام و غیر مستقیم داریم به پاسخ سوال های من نزدیک می‌شویم.

من پس از سالیان سال به این نتیجه رسیدم که این حس و حساسیت من نسبت به دختران ،حس و حساسیتی فطری و طبیعی است.

اگر دیگران و بسیاری از دیگران از تولد پسران خوشحال تر می‌شوند برای این است که پسران در عرصه‌ی عملیات و مناسبات دنیا د از دیدگاه کاملا ابزاری مفیدتر و کارآمدتر می‌توانند باشند.

و این غیر از ارزش ذاتی و ماهوی است.

دخترها از جنسشان از جنس گوهری است که این گوهر ،دردانه‌ی آفرینش است ، محبوب ترین مخلوق خداست. درست مثل یک گلدان که خدا اول او را آفریده باشد و بعد جهان را به مثابه گلدانی برای وجود او طراحی کرده باشد.

خودش تصریح کرده است که اگر به خاطر گل جمال او نبود ، جهان را نمی‌آفریدم.

اگر مردان و حتی بزرگترین مردان ،صنعت خداوندند ،بانوی ما هنر خداوند است.

اگر پیامبر اعظم(ص) عقل آفرینش است و مولا علی(ع) قلب آفرینش ، زهرای مرضیه جگر خلقت است.(.جگرخلقت را خون کردند آنها که ... بماند)

اگر سیب زمینی و پیازی در لجن افتاده باشد . شما راحت از کنار آن می‌گذرید و حتی رغبت نمی‌کنید که دوباره به آن نگاه کنید. اما اگر گوهری گرانسنگ را در متعفن‌ترین لجن ها ببینید، بی‌تردید برای نجات آن تلاش می‌کنید و لااقل بی‌حسرت از کنار آن نمی‌گذرید.

این است که انحراف و ابتذال دختران و زنان بسیار بیش از گمراهی پسران و مردان ،جان را می‌گدازد و روح را تخریب می‌کند.

مبادا از این دنیا تحقیر و تنزل جنس مذکر استنباط شود. مقصود من ابدا این نیست.گوهر وجودی انسان اعم از زن و مرد غیرقابل خدشه است.

عرض من این است که مطبوع ترین ، لذیذترین و مفیدترین غذای زمینی به هر حال با مائده‌ی آسمانی قابل مقایسه نیست.

از بیان همه‌ی این مقدمات که طولانی هم شد ، مقصودم این است که :

شما خواهران خواه و ناخواه از آسمان آمده‌اید و دانسته یا ندانسته به آن گوهر ازل و ابد متصلید ، این شأن و منزلت را حفظ کنید.

والسلام.  / تلخیصی آزاد از کتاب نامه ای به دخترم

۸ نظر
گمـ ـنام