روی سنگ قبرم بنویسید که او هم مثل رهبرش انقلابی بود...

۳۷ مطلب با موضوع «فرهنگ نامه» ثبت شده است

هفتم صفر .... کدام نقل درست است، روز ولادت امام موسی کاظم(ع) یا شهادت امام حسن مجتبی(ع)؟

روز هفتم ماه صفر در تقویم های رسمی کشور به عنوان روز ولادت امام موسی کاظم(ع) نامگذاری شده است. اما هفتم ماه صفر در میان مراجع و علمابه خصوص در شهر قم به عنوان روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) روز عزا و تعزیه است و علمای شیعه همواره به این موضوع ملتزم بوده اند. سابقه این موضوع در شهر قم از زمان حضرت آیت الله حائری شیرازی است و هنوز هم علما و مراجع بر اساس همان سنت، روز هفتم صفر را روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) می دانند و مجلس عزاداری برپا می نمایند.
 
هفتم صفر از سال ها پیش در میان بزرگان و علمای حوزه به عنوان روز شهادت قوی تر بوده است و جنبه عزا و سوگواری در آن بیشتر است تا جنبه شادی و گرامیداشت ولادت امام موسی کاظم(ع) و این سیره همچنان تا امروز ادامه دارد. 
 
همچنین از شاگردان مرحوم شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه و ایت الله بروجردی نیز نقل میشود نظر این دو بزرگوار در خصوص سالروز شهادت امام حسن مجتبی روز هفتم ماه صفر بوده است و با تعطیلی دروس این روز را به عزاداری میپرداختند حوزه علمیه نجف هفتم ماه صفر را به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) تعطیل میباشد و مراسم سوگواری برگزار میکنند.
 
نظر مراجع و آیات عظام درباره عزاداری هفتم صفر
 
ادامه مطلب را مطالعه فرمایید...
۱ نظر
گمـ ـنام

یک داستان از دوستان

این داستان کوتاه رو یکی از دوستانم برام فرستاد ، شاید این اولین کارش در این زمینه باشه لذا نقطه ضعف الی ماشاءالله داره ، برای همین من این داستان را میذارم تا شما دوستان عزیزتر از جان هم یه نگاهی بندازین و نقطه نظراتتون رو بگین ، تا هم این دوست ما اشکالات کارش رو بتونه پیدا کنه و هم اینکه دل یه سید اولاد پیغمبر رو شاد کرده باشین ....

پانوشت : این دوست ما ،از سلاله حضرت زهرا (س) هستند....


گام اول

1.ببین همه دارن میان

2.آخه من به شما نمیخورم شما هم بدون من راحتترین

1.میخوایم بریم پابوس آقا همه هم به هم میایم چون میخوایم بریم
پابوس آقا همین حالا تو میخوای جمعمون رو بهم بزنی بزن هرجور
خودت دوست داری

2.نه نمیتونم اصلا فکرشم نکن.

1. من مجبورت نمیکنم هرجور دوست داری

فردای آن روز

2. بیا اینم پول من میام باهاتون

1.فقط میخواستی زجر بدی ؟حرف بکشی خب از اول میگفتی میای ما اینقدر انرژی مصرف نکنیم پسر

اییولا پسر دمت گرم....

گام دوم

اتوبوس کنار در مسجد در خیابان ایستاده منتظر همه بچه ها با یه تکاپوی خاصی دارن صحبت میکنن که آقا بالاسر اردو میگه خب دیگه بریم .

شماره 2 .دم در مسجد وایساده چفیه رو یه جوری پهن گرفته رو دستش صدقه جمع میکنه تا سفر بی خطر

سر کوچه کارگری مشغول کار کردن با یک پتک هست داره یه دیوار رو تخریب میکنه که ناگهان سر پتک از چوبش بیرون پریده و به طرف یکی از بچه
ها میرود . شاید اگر سر پتک با پای اون شخص اصابت میکرد از مچ پا ساقط میشد

با فاصله میلیمتری از کنار پای دوستمون گذشت تاهمه یه نفس راحتی بکشن .
ولی یه ترسی مونده بود که نکنه تو این سفر بازم ؟

شماره 2 : بابا نگران نباشید صدقه جمع کردیم بعدشم خود اقا
مراقبمونه یا علی

گام سوم

جمعیت پشت در کوپه ایستادن اروم باهم پچ پچ میکنن همه چی بدون سر وصدا پیش میره

1. بچه ها الان رو تخت وسطی خوابیده من میرم نصف سبیلشو میزنم. تا بیدار شد شما بگیریدش من درمیرم

اون سکوت با روشن شدن ریشتراش (شارژی) شکسته میشه با خنده افراد حاضر ادامه پیدا میکنه .بیدار شدن حسن همانا و فریاد ی که کشید همانا همه از خنده ریسه رفته بودند که ناگهان بهت حسن تمام شده و به هر دری میزند تا خود را به یکی از افراد حاضر برساند که مشت ولگدهای پی در پی را نثارش کند و کم و بیش موفق میشود خودش را برای لحظه ای خالی کند

حسن داخل کوپه تنها میشود . حسن گریه اش میگیرد . حسن به سبیلش حساس
بوده . اعتبار خانوادگی اش به سبیلش است .

حسن(باخودش)حالا بابام منو اینجوری ببینه چی میشه؟ یعنی چجوری مجازاتم میکنه.

بچه های صدای گریه ی ارام حسن را از پشت در کوپه شنیده اند.

خیلی سریع همگی برای عذر خواهی خیلی نادم و پشیمون وارد کوپه میشن .

حسن ادم با ظرفیتی بود ولی نه درمورد سبیل . اینو بچه ها نمیدونستن بالاخره هر کسی یه نقطه حساس داره دیگه...

ادامه داستان در ادامه مطلب...

۸ نظر
گمـ ـنام

با خودمان سر جنگ باید داشت ...

امام باقر(ع):
جَاهِد هَوَاکَ کَمَا تُجَاهِدُ عَدُوَّک؛

با هوای نفسانی خود مبارزه کن همانگونه که با دشمنت مبارزه می کنی.

(عیون اخبار الرضا، ص51)

۳ نظر
گمـ ـنام

آرمان ما ...

مرد ِ انگلیسی گفت : شمـا غیر واقع بینانـه عمل میکنیـد !

اینطـور جلو بروید تحـریم می شویـد .. !

شهیـد بهشتـی گفت :

«انقـلاب ِ ما انقـلاب ِ آرمـان هاست نه تسلـیم به واقعیـت ها !

همـان نان و پنیـر برایمـان کافیسـت» !

۵ نظر
گمـ ـنام

دیگر نفرست ...

برای شادی روح شهدا دیگر صلوات نفرستید ، قدری عمل1 کنید ... یا اصلا عمل نکنید ....


1: کار فرهنگی .....

2:کار ضد فرهنگی ...

۷ نظر
گمـ ـنام

هنر هفتمم آرزوست ...

شاید کمتر کسی باشد که به اصل این سخن که "هنر نزد ایرانیان است و بس " شک و شبهه ای وارد کند . از آن وقت که این مردمان با گل و خاک عجین بوده اند ، هنر و زیبا ساختن محیط را همیشه مدنظر خود قرار داده اند ، به گونه ای که اثبات این مدعی را میتوان در اشیاء به جای مانده از کهن تمدن های ایران باستان از کاشان و همدان گرفته تا شهر سوخته و سیستان را یافت .  

اما بحث امروز در مورد هنر هفتم  ،سینما و تئاتر است .هنری که مصداق فعلی آن فاصله ای بسیار از اصلت ایرانی خود دارد . گروهی این هنر را تماما غربی میدانند و هیچ سبقه ی شرقی و اسلامی به آن نمی دهند ،  اما تاریخ این ملت گواه چیز دیگری است ، چرا که اگر تنها تاریخ بعد از  اسلام این کشور را مرور کنیم ، مقوله تعزیه و تعزیه خوانی خود به تنهایی سندی روشن در مورد وجود این هنر و پرداختن آن توسط عامه ی مردم در ایران است . هر چند که علاوه بر تعزیه و شبیه خوانی ها مواردی مشابه از جمله عموفیروز های عید نورز ، نمایش های روحوضی و ... هم وجود دارند که در نقاط مختلف کشور کم و بیش به آن پرداخته می شود ، اما هیچ کدام آنها به گستردگی تعزیه نیست .

این هنر غنی ایرانی اسلامی که در دوران رضا خان ، به شدت  مقابله با آن آغاز شده و در دوران پهلوی دوم ادامه داشت ، کار به آن حد رسید که منابع  کهن و غنی برخی از مهمترین تعزیه ها کم کم از بین رفت و به فراموشی سپرده شد . با کمرنگ شدن تعزیه در سطح جامعه ، غرب زدگان روشنفکر نما ، از این خلا فرهنگی سوءاستفاده کرده و تئاتر و نمایش های سالنی را جایگزین کردند.

 در اوایل کار تنها محدود به چند نمایش فکاهی و شبه طنز بود که با با گسترش شهر نشینی و افزایش سطح درآمد مردم از طرفی و از سویی دیگر ورود نمایش نامه های اروپایی و آشنایی مردم با آثار بزرگانی چون شکسپیر ؛ تئاتر از سطح کمدی فراتر رفته و درام و تراژدی هم وارد سالن های نمایش خیایان لاله زار شد .

بعد از انقلاب ، این سخن امام خمینی (ره) که فرمودند : "ما با سینما مخالف نیستیم ، با فحشا مخالفیم ." مجال از فعالیت آن دسته از اهالی سینماو تئاتر که هنر را دست مایه ارضای شهوات خود میدیند گرفت . به گونه ای که نسل جدیدی از سینماگران و تئاترگران وارد این بحث شدند ، اما عدم داشتن  توان کیفی بالا از سویی و از سویی دیگر درگیر شدن مردم با جنگ  دیگر روحیه هنر پروری را در جامعه از بین برده بود ، باعث این شد که از آن استقبالی نشود  و رنگ و بوی هنر ارزشی در تئاتر کمرنگ گردد.

این رویه همچنان ادامه داشته و آمفی تئاتر ها همچنان خالی از وجود افراد ارزش مدار می بود که در سایه عدم حضور این افراد ، مجددا مجال حضور هنر وران معاند ارزش های اصیل اسلامی ایرانی فراهم شده و کم کم این افراد جای پای خود را محکم کردند .  البته شایان ذکر است وجود افراد نااهلی همچون "گنجی" وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بی تاثیر نبوده و به نوعی یک انقلاب معکوس فرهنگی در حال شکل گرفتن بود .

قشر فرهنگی و ارزش مدار جامعه هم که اوضاع این هنر را به شدت خطرناک  می دیدند ،  با تکیه بر هنر اصیل هنروری خود ، تعزیه وارد جنگ نرم هنری شدند ، به گونه ای که  در سالهای اخیر شاهد تئاتر های مذهبی هنری یا به نوعی تعزیه های مدرن که اوج آن را ایام فاطمیه و ایام دفاع مقدس تشکیل میدهد ، هستیم .

اما با ظهور دولت به ظاهر معتدل وقت ، بار دیگر شاهد تئاتر های سخیف هستیم ، به گونه ای  که دیگر از دیدن و شنیدن سخیف موضوعات در سالن های بزرگ کشور هیچ  تعجبی نمیکنیم . تئاتر های که کاملا مغرضانه هدفشان نسل جوان بوده که با زبان نرم هنر اقدام به سست کردن اعتقادات این آینده سازان کشور داشته  و باز هم حربه ی همیشگی دشمنان که همان آندلس سازی ایران و گسترش لاابالی گری در بین مردمان باشد را این بار با شیوه ای مدرن به اجرا درآورند.

اگر خدا بخواهد ادامه دارد ...

۱۵ نظر
گمـ ـنام

چالش اشک

قابل توجه دوستان و فعالین حوزه مجازی ، باتوجه به همه گیر شدن اور غیر مهم و تلقی آن بعنوان دغدغه جامعه ، لطفا این چالش را ترویج نمایید.

لینک مشاهده تصویر با کیفیت بالا

۱۲ نظر
گمـ ـنام

میشه دعا کنی شهید شم ...

وقتی به برخی از دوستان که میگم "مومن دعا کن تا شهید شیم "

رو میکنه به من میگه " اهکی....داداش یه سر به تقویم زدی ؟ الان یه 25 سالی هست که دیگه جنگی نیست ... "

منم که میدونم به این حرفا نیست توجوابش میگم

" حالا شما دعا کن .شاید این دفعه به حرف گربه سیاهه بارون اومد.." .

با یه خنده زورکی بحث رو ترک میکنم. اما نمیدونم شاید من و امثال به خواب هم نتونیم ببینیم که بشیم مثل احمدی روشن ها یا تهرانی مقدم ها ولی....

اصلا بزارین خلاصه بگم 

آقا تولد عممونه . بله ، عمه همه ی ما دلسوخته های اهل بیت. اینم به خاطر این عید این حدیث رو میذارم تا جگر شما هم جلا بیاد .

واقعا اونایی که مثل بعضی دوستای من پوزخند میزنین وقتی همچین درخواشتی ازتون میشه . منظور ما از شهادت که فقط با گلوله مردن نیست. منظور ما اینه که تا آخرین نفس قرار دلمون باشه یا حسین ....

گرفتین مطلب رو ؟ صدا میاد ....

  ? can you understand farsi 

خنده


حضرت معصومه (سلام الله علیها):
هر کس با محبت محمد(ص) و خاندانش بمیرد، شهید از دنیا رفته است.

۵ نظر
گمـ ـنام

نشان دار شدیم ...

و سرانجام نشانمان (لوگو) طراحی شد . قبل از اینکه دوستان هنرمند و صاحب سخن در امر طراحی و گرفیک بر من مبتدی خرده گیرند باید عارض شوم که به شدت مشتاق شنیدن نظرات حضرات عالی شما عزیزتر از جانان هستم ، پس لطفا حقیر را از این امر دریغ مفرمایید .

برای مشاهده در اندازه ی بزرگتر اینجا کلیک نمایید .

و اما چرا این طرح ...

  • کلمه ی " نیشتر " به صورت متوازن قرار داده شده است .
  • در نگاه نخست نیشتر به گونه ای نوشته شده است که شبیه نام زیبای "یا حسین" و "یا علی" باشد ، توسل به ائمه اطهار جز جدایی ناپذیر ما شیعیان است .
  • پلاک نماد دفاع مقدس و شهید می باشد ، ما تمام آنچه که الآن داریم مدیون خون بابرکت آن عزیزان سفر کرده است، اما رسم ما گمنامی است. از سویی دیگر رنگ سرخ مخفی شده در پلاک نماد شهیدان گمنام است که به مانند سیره ی مادرشان (حضرت زهرا(س)) عمل کردند.
  • در راس نقاط که جای قطره ای خون است ، نشان دهنده ی حمایت تا آخرین قطرات خون برای حفظ جمهوری اسلامی ایران می باشد ، همانند سیره ی شهدای انقلاب و جنگ .
  • وجود ابر و مه برای نشان دادن آسمان و آسمانی شدن است.
  • چارچوب ... دریچه ی و راه آسمانی شدن و پرواز کردن به آسمان شهادت و رفتن راه آنهاست ، آنهایی که گرانبهاترین دارایی خود را در راه اسلام و تشیع به مانند مولای مظلومشان نثار کردند .
  • و ... 
۱۳ نظر
گمـ ـنام

الگوی من آن زن برهنه است نه تو آقای شهید ...

به یاد دوران دبستان افتادم ، آنجا که مقدمه ی انشاهایمان می شد ، بهانه و نه مقدمه ، ولی این بار به راستی مقدمه ی انشایم بهانه است . بهانه ای که با دیدن این سخن مسئول محترم (به زودی آشنایتان میکنم) دوباره معنایش پر رنگ تر شد.


20 مرداد سال 93

 استاندارقم: کریستین امان‌پور در شجاعت و دانش الگوی خبرنگاران باشد

آدرس اینترنتی متن خبر (برگرفته از سایت مشرق نیوز.......حتما مطالعه گردد ........ برای مشاهده متن اصلی خبر اینجا کلیک نمایید .)

الگو ی مورد نظر استاندار....کریستین امان پور

الگو ی مورد نظر استاندار...اوریانا فالاچی

توضیح مختصر

شاید که نه ، حتما می شناسید این بانو که به قول جناب استاندار الگو خبرنگاران را آن هنگام که به مصاحبه می پرداخت با جنابان رئس حمهورمان . همان خانمی که از ایران و هویتش تنها زبان فارسی را یاد گرفته است و تنها بهره اش همین نام خانوادگیش است . حال این خانم با این وجنات که نیازی به توضیح مبسوط دگیر نیست را  باید الگویمان قرار داد ؟؟؟ به راستی چرا ؟

اصلا من شیعه مولا و شیفته بانو (حضرت مادر (س)) چه سنخیتی است با این شخص ... که حال باید بشود الگویمان ...

بگذریم از این افاضات جناب مسئول ....

ولی تنها یک جمله .... شهید صارمی ها و آوینی ها الگویی بهتر نبود برای خبرنگاران ما تا این زن ....

منتظر دریافت پاسخ شما هستیم ، جناب استاندار ....

 

الگو

ماهیت این لغت را درست نمی دانم که وابسته به کدامین فرهنگ است ، فرنگی باشد یا نباشد فعلا مهم نیست ....

مهم این است که دارد گم می شود یا به زور گمشان می کنند . 

ولی الگو های ما گم شدنی نیست ..... اظهر من الشمس که می گویند مگر چیزی غیر از همین شهدا هستند ....

۲۱ نظر
گمـ ـنام