روی سنگ قبرم بنویسید که او هم مثل رهبرش انقلابی بود...

۲۴ مطلب با موضوع «فرهنگ نامه :: نیشتر نامه» ثبت شده است

من و دل تنگیهایم ....

 زهرا (س) و الگو گرفتن از زندگی او

از مهم ترین شیوه های تعلیم و تربیت، روش الگوگیری است. اسلام هم برای تربیت و تعالی انسان ها، بر این اصل مهم تأکید نمود؛ زیرا شخصیت الگو، به عنوان یک نقطه ی کانونی در محور رشد و هدایت های اخلاقی تربیتی قرار می گیرد و در شکل گیری رفتار تربیت شونده، آثار زیادی بر جای می گذارد. به همیت دلیل قرآن کریم الگوهای صحیحی را تعیین نموده و بر پیروی از ایشان سفارش کرده است. از سوی دیگر نیاز به الگو، از نیازهای طبیعی بشر است و انسان را وا می دارد تا با در نظر داشتن الگوی مورد نظر، تلاشی هدف دار و آگاهانه برای رسیدن به ویژگی های رفتاری و اخلاقی الگو در پیش گیرد.

قرآن کریم، رسول گرامی اسلام(ص) را الگوی شایسته و اسوه ی حسنه ی مؤمنان معرفی کرده است، در این الگوگیری فرقی میان زن و مرد نیست، اما به دلیل خُلق و خوی و مسئولیت های خاص زنانه، لازم است زنان از جنس خود هم، الگویی داشته باشند تا از نظر پذیرش الگو و روشن شدن مصادیق اسوه پذیری، به راه و رسم و سیره ی اخلاقی و خانوادگی او اقتدا کنند. پیامبر(ص) خود در سخنانش، فاطمه(س) را از وجود خود می داند و بارها در جمع مؤمنین می فرماید: فاطمه(س) پاره ی تن من است. وجود فاطمه(س) از وجود رسول خدا(ص) جدا نیست و سیره ی او جلوه ی دیگری از سیره ی پیامبر است، پس فاطمه(س)، ادامه ی راه و سیره ی رسول خدا(ص) در همه ی زمینه هاست از جمله بندگی خدا، تقوا و عبادت، حجاب و عفاف و...، اما آنچه در زندگی کوتاه حضرت، برای اسوه پذیری خاص زنان از ایشان بیشتر مبتلور شده است سیره ی حضرت، در عرصه ی خانواده و همسرداری و تربیت فرزندان است. امام باقر(ع) در عظمت و جلالت مادر بزرگوارش فاطمه(س) می فرمایند:

لَقد کانت3 مفروضَة الطاعةِ علی جمیع مَن خلق الله من الجنّ والإنسِ والطیرِ والوحشِ و الانبیاء والملائکة([1])؛ اطاعت فاطمه(س) بر تمام بندگان الهی از جن و انس، پرندگان و حیوانات، پیامبران و ملائکه واجب است.

امام زمان هم وجود مقدس حضرت فاطمه(س) را، اسوه ی نیکوی خویش دانسته و فرموده اند: و فی ابنةِ رسول الله لیَ اسوةٌ حسنةٌ([2])؛ همانا دختر رسول خدا(ص) برای من الگویی شایسته است.


این بخش را کنایه فهما بخوانند ......

اما به راستی ما را چه شده است که این چنین کسانی را وانهیده ایم و به دنبال امثال تن فروشانی می رویم که دنیاشان آبادست و نه عقباشان .

از این گذشته آی مردمانی همچو من که دائم دم از مولانا و مولاتنا می زنید و فقط زبانتان است که به مانند اماممان و افسوس به خاطر کردارهایمان.

جالب است دیگر ، می گویید چرا ؟ پرسیدن ندارد . آخر در کجای قاموس این مملکت سابقه داشت که بی گناهان به بالای دار روند و خاطیان نه . 

منظورم علی خلیلی است . او جرمش چه بود ؟ 

چیزی جز خیر خواهی  و صلاح اندیشی خواهران میهنش ؟

نمی دانم لابد اگر ما به زمان مولا علی می بودیم ؛ لاجرم ایشان را نیز به خاطر کار فرهنگی که روی جامعه می کردند مورد مماشات قرار میدادیم و دم به دم بر پیج هایمان لایک می کوبیدیم که کو آزادای ؟

آخر راست می گوییم که ما منور الفکریم دیگر . اصلا کجای ایران را میتوان با نقاب حقوق بشر پوشانید ؟


این بخش را هیئتی ها بخوانند فقط ...

اه ....... به مولا خسته شده ام . آخر آقاجان کجایید شما؟ 

تا به کی باید چوب شیعه بودن و  حسینی زیستن  را داد . تا کی باید شاهد بود که علی ها مظلومانه پر بکشند و ما اندر خم هضم مذاکرات ژنومان باشیم.

 و به راستی بازهم ندای مولایمان شنیده می شود که 

هل من ناصر ینصرنی ....

۱ نظر
گمـ ـنام

وجه تسمیه

تو این مدت که از افتتاح این تارنما میگذره خیلیا ازم پرسیدن که چرا این اسم رو انتخاب کردی ؟ و من حقیر هم به اجبار مجبور به توضیح مبسوط شده و خلاصه کلی داستان داشتیم سر این اسم، تا حدی که زمزمه تغییرش رو هم داشتم با خودم تکرار میکردم. ولی با تمام این تفاسیر حالا حالا ها از فکر تغییر اسم "نیشتر" اومدم بیرون ، البته اگه باز کسی گیر نده .


خود کلمه "نیشتر" اسم یه وسیله شبیه چاقوی پزشکی امروزی جراحان بوده که در قدیم برای فصدکردن دمل ها و بیرون آوردن چرک ها ازش استفاده می شده ، وقتی که بیماری رو نیشتر می زدن اولش یه کم درد می کشید ولی بعدش به کل درد و چرکش تموم میشد.این لغت و نحوه ی استفاده کردن از اون هم شد دست مایه شاعرای کشورمون که تو شعراشون زیاد ازش استفاده می کردن و اتفاقا کنایه های زیادی هم از مشتقات نیشتر گرفته شده مثلا "نیشتر زدن " یا "نیشتربها" و ... 

از طرفی دیگه "نیشتر" ایهام لطیفی داره که معنی اولش که ذکر شد و مهنی دومش هم "نیشتر = نیش تر" یعنی شاید سخن و حرفمون دردناک باشه ولی در تهش یه سیرینی و نشاطی داره.

از قشنگترین شعرای مرتبط با نیشتر رو میشه به غزلی از ملک الشعرای بهار اشاره کرد که شعارمون رو از همون غزل اقتباس کردیم 

در پایش اوفتادم و اصلا ثمر نداشت

تا خون من نریخت ز من دست برنداشت

دل خون شد از نگاهش وبر خاک ره چکید

بیچاره بین که طاقت یک نیشتر نداشت

چون سر نداشتیم عبث دست و پا زدیم

آری ز پا فتاد هرآن کس که سر نداشت

در خون طپیدنم ز دل زار خویش بود

ورنه خدنگ ناز تو چندان خطر نداشت

ازگریه‌سود نیست که‌من‌خود به‌چشم خویش

دیدم که هیچ گریه و زاری اثر نداشت

یا مرگ یا وصال که فرهادکوه کن

در عاشقی جز این‌دو خیالی دگر نداشت

گمنام زیست هرکه ز مرگ احترازکرد

جاوید ماند آنکه ز مردن حذر نداشت

جانی که داشت کرد نثار رهت «‌بهار»

جانا بر او ببخش کزین بیشتر نداشت

۰ نظر
گمـ ـنام

حرکتی نو

با سلام 

اگه وققتون رو نگیرم و بیشتر از این شما رو به خاطر این تغییر ناگهانی و بزرگ ، معذب نذارم ؛ روز اول عید بود و صحبت های رهبری و تاکید زیاد ایشون روی فرهنگی و لزوم کار فرهنگی از یه طرف و از یه  طرف دیگه هم لک زدن دل خودم برای نوشتن و نداشتن وقت لازم برای پیگیری حالت قبلی وب سایت ، این تصمیم ناگهانی رو گرفتم که اگه عمری به دنیا باشه و  خدا بخواد منتهی به ظهور آقامون هم بشه رفته رفته تکمیل خواهد شد.

به همین خاطر کلیه مطالب قبلی و خلاصه هرآنچه که از قبل از این تارنما در خاطرتون هست رو به کل فراموش کنید. و همانند چند سال قبل روند تولید محتوا رو در پیش میگیرم که ان شاءالله مورد قبول حضرت حق بشه .


حرکت جدیدمون رو شروع می کنیم ، قربة الی الله

به توکل نام اعظمت یا علی

 

۲ نظر
گمـ ـنام

سلام

به مناسبت رخداد بزرگترین حادثه زندگی (هنوز مجردم و اصلا قصد ازدواج ندارم )  

شروع میکنم فصل جدیدی در فضای مجازی

قربه الی الله

سلام

۰ نظر
گمـ ـنام