روی سنگ قبرم بنویسید که او هم مثل رهبرش انقلابی بود...

۳۷ مطلب با موضوع «فرهنگ نامه» ثبت شده است

فرهنگ جنگی یا جنگ فرهنگی 1

بخش اول 


قدیما که جنگ می شد ، دو جور جنگ می کردند ، یه مدلش این بود که همشون همگی همزمان تو جنگا شرکت می کردند و هر کی هر چی می تونست رو علیه دشمن به کار می گرفت ، یکی با گرز و یکی با شمشیر.اصلا مهم نبود  که طرفت کیه و با چیه . فقط  بزنش و از بین ببرش ، این غایتش این مدل جنگیدن بود.

اما یه مدل دیگه این بودش که متناسب با هم می جنگیدن ، یعنی مثلا یه جنگجوی تنومند با هم قد و قواره ی خودش پیکار میکرد و سواره با سواره بود . این جور جنگیدن ها  طرفدارای بیشتری داشت ، اگه هم به تاریخ اسلام رجوع کنیم ، می بینیم که غالب جنگهای اسلام از این نوع بودش .

حالا هدفم از گفتن این موضوع چی بود ! باید قبول کنیم که ما الان تو جنگیم ، باید باور کنیم که ما دشمن داریم و این عین حماقته که دشمن رو فراموش کنیم و بگیم  که بابا اون سرش شلوغ تر از اینه که بیاد و با ما درگیر بشه . مگه جنگ فقط به اینه که توش توپ و تانک و دود  و آتیش باشه ؟

اصولا جنگها به این خاطر شروع میشه که علت مایه اخلاف شده ، حالا از نوع اعتقادی (اسلام  و مشرکین)، سیاسی (جنگهای جهانی ) و یا اقتصادی (پادشاهان ایرانی مثلا نادرشاه افشار) .

خب ما الان دقیقا تو کدومش هستیم ؟ اگه بگیم چون ما علمدار تشیع تو جهانیم بیراه نگفیتم . تنها ملت حامی مظلومین و معاند ظلم و فساد دروغ نگفتیم . پس اگه ما از مظلوم حمایت کنیم ، یک طالمی هست که ما ازش تنفر داشته باشیم خب پس دیگه یه جور از دشمنای ما میشن همون ظالما. یعنی اعتقادی با هم مشکل داریم.

اگه بگیم که ما دومین کشور نفت خیز و گاز خیز جهانیم ، بزرگترین دارنده معادن و مخازن فلزی و غیر فلزی هستیم ، کذب نگفتیم . خب شما اگه یه تیکه جواهر دست باشه بری تو خیابون و به همه نشونش بدی یکی پیدا میشه که هوای سرقت کردنش از شما بزنه به سرش . یکی دلش هوس میکنه که همچین نفت مفت بیاد تو رگ صنعت کشورش . یعنی خیلیا هستن که چشم طمع دوختن به اموال ما . میگین نه ! از همون قدیما که اسکندر حمله کرد شما شروع کنین تا همین جنگ با عراق  ، اصلا نمی دونم نفت ما چه مزه ای میده که همه مشتاق خوردنش هستن . پس ما دشمن اقتصادی هم کم نداریم .

سیاسی هم دیگه توضیح نمی خواد. شما وقتی تونستی نشون بدی که میتونی با دست خالی یه نظام مستبد و خونخوار رو بندازی بیرون و حکمتت تماما مردمی باشه و از اون جالبتر اینکه به سرعت پیشرفت کنی ، یه همچین حکومتهای هستن تو عالم که مرامش مثل رفتار همون  شاه و خاندانشه . یعنی ما شدیم خار تو چشم هر چی حکومت ظالم و مستکبره تو عالم . شما از مصر و تونس  و لیبی شروع کن که خودشون انقلاب کردن تا ونزوئلا که مردمش با هم علیه آمریکا و غرب قیام کردن. از حزب الله که  وقتی دید ما تونستیم عراق رو بنشونیم سرجاش شروع کن تا حماس که الان هر جایی که میره میگه مقاومت آخه دید که مقاومت بود که ما رو تونست جلوی شاه و شاه دوستا پیروز کنه. خوب دشمنای سیسایمون هم که شدن بی شمار.

اما از همه اینها مهمتر فرهنگمونه.تا حالا بحث قومی و ملیتی بود . ایران بود و کشورهای دیگه . جنگ و جنگجو کاملا مشخصه و آشکار.دشمن رو میشه دید و حرکاتش رو زیر نظر گرفت ولی فرهنگ جنسش با موارد قبلی به کل فرق میکنه .

اصلا دشمن کیه ؟ کجاست ؟ ما نیروهامون کین و کجان ؟ با چی بجنگیم ؟ کجاها رو بمباران کردن تا الان ؟ هدف بعدیشون چیه و کجاست ؟ و هزارتا این جور سوالا که باید خوب و منطقی به تک تکشون جواب داد.

اگه عمری باشه به صورت ساده و کامل این موضوع در آینده شرح خواهیم داد ، اگه عمری باشه به دنیا

یا علی

 

 

۶ نظر
گمـ ـنام

آهای دانش جو

همواره دانشگاه و دانشجو از مهمترین و حساس ترین لغات جامعه معنایی کشور بوده است . از واقعه ی شهادت 4 تن از دانشجویان در 16 تیر گرفته تا انقلاب و جنگ و کوی دانشگاه و فتنه و ... . اما چرا ؟

واقعا چرا این همه تشنج  و حساسیت در جامعه ای که نامش عجین با علم و پژوهش است ، قرار دارد .


دیدگاه اول :

این نشان دهندهی بیداری جامعه جوان و فرهیخته کشور است ، که باعث بیداری شدن سایر اقشار حامعه نیز می شود ، برای مثال ماجرای جاسبی و دانشگاه آزاد که دانشجویان مبدا حرکت بودند و یا واقعه تسخیر لانه جاسوسی که امام از آن بعنوان انقلاب دوم یاد کرده اند.پس سیاست و بیداری جز ذات این قشر است

 

دیگاه دوم :

باتوجه به نوپا بودن نظام جمهوری و حمله ی همه جانبه دشمن از تمام  جوانب ، دانشگاه و دانشگاهیان باید به مثابه سربازی و یا در درجه بهتر همانند افسری کارکشته باشند و کشور را در قبال این تهاجمات آماده و مقاوم نمایندو آنها بایند با تکیه بر علم و تلاش خود جامعه را بهتر و سالم تر هدایت کرده و از تلاش در امور واهی و بی سود به شدت پرهیز نمایند.


دیدگاه نیشتر:

این دو نگرش مهمترین تنازعات فکری در مورد فعالیت دانشگاه بود ، اما به راستی چرا وضع کنونی این مهم جامعه ، اینقدر نامطمئن و متغییر شده است ؟

در ابتدا کلام ، به لغت دانشجو مجددا می نگریم . دانشجو یا دانش + جو

اصلا خود کلمه دانش به چه معناست ؟

در ادبیات فارسی این لغت مترادفات زیادی دارد مثلا آگاهی ، علم ، تجربه و ...

اما چرا "دانش" انتخاب شد. "دانش" یعنی آن چیزی که دانستن آن نه تنها مفید بلکه واجب است . و "دانش جو"  جوینده آن دسته از علومی است که برایش داستن آن واجب و ضروری است .

 

از این پس در مقلاتی دنباله دار به بررسی نقش دانشجو و داشگاه در حوادث قبل ،حین و بعد انقلای خواهیم پردخت .

اگر توفیقی باشد

ان شاء الله.

 

 

۰ نظر
گمـ ـنام

وجه تسمیه 2

«نیش‏تر» پدیده ‏ای است حد فاصل جوالدوز و میخ طویله، که در زمان‏های قدیم ابزار دست آدم‏های فاصد بوده است! (بی جهت خیال بد نکنید! در همان زمان قدیم به جراح می‏گفته‏اند فاصد!)

و البته در همان زمان قدیم وظایف «نیش‏تر» عبارت بوده است از:

الف- سوراخ کردن

ب- داغ کردن

ج – سوراخ کردن و داغ کردن هم‏زمان!

بر همین اساس بعید است گذشت زمان و حتی سیطره مدرنیسم بتواند در وظایف «نیش‏تر» تغییری حاصل کند! به عبارت دیگر امروزه روز و تا اطلاع ثانوی «نیش‏تر» همان وظایف سنتی خود را بر عهده دارد و این چیزی هم که الان در دستان شماست «نیش‏تر» است! یعنی قرار است سوراخ کند و بسوزاند! آن هم چشم و دل خیلی‏ها را!

(البته اگر بعضی‏ها به صورت خود خواسته زمینه‏ای فراهم کنند تا جای دیگرشان بسوزد دیگر به کسی مربوط نیست! هدف پدیدآورندگان این اثر صرفاً چشم و دل آن بعضی‏ها بوده است!)

شیوه ‏ی استفاده از «نیش‏تر» چندان دشوار نبوده! یک آدم فاصد، «نیش‏تر» را داغ کرده و توی غده‏های چرکین آدم‏های مریض فرو می‏کرده و در نتیجه بوی گند، عالم و آدم را فرا می‏گرفته و البته در بسیاری از موارد و در افق درازمدت یا میان‏مدت منجر به شفای بیماری می‏شده است!

لازم به ذکر است که گه‏گاه از «نیش‏تر» برای فروبردن در قلب برخی افراد هم استفاده می‏شده که چون این قسمت بدآموزی دارد از پرداختن به آن خودداری می‏کنیم اما این را از همین اول گفتیم که نمونه‏های مدرن برخی‏های فوق‏الذکر یک دفعه دست روی قلب‏شان نگذارند و داد نزنند که آخ قلبم! چون بعید نیست همین «نیش‏تری» که در دست شماست توی قلب همین برخی‏های معلوم‏الحال و مجهول‏الهویه فرو برود!

آدم‏ها در برخورد با «نیش‏ترِ» حاضر به چند دسته تقسیم می‏شوند:

الف- بعضی‏ها دلشان خنک می‏شود.

ب- عده‏ای داغ می‏شوند (و هم‏زمان داغ می‏کنند!)

ج- قلیلی هم هستند که «نیش‏تر» به کنار، موشک کروز هم چاره‏ی پوست کلفت‏شان را نمی‏کند!

بر این مبنی هیچ مدل بهره‏برداری از «نیش‏تر» را (به دلیل عوارض جانبی قطعی) به گروه‏های زیر توصیه نمی‏کنیم:

* آقازاده‏ها، رانت‏خواران عمده، صاحبان گردن‏های کلفت، مفسدان اقتصادی، اعضا و هواداران مافیای نفتی و آدم‏های بد!

* چهره‏ها و جناح‏های سیاسی، احزاب، گروه‏ها و تشکل‏های غیرمردمی!

* افرادی که مجموع دارایی‏هایشان بیش از ۷۵ میلیون ریال وجه رایج مملکت (با نرخ تورم زمان انتشار«نیش‏تر»!) می‏باشد.

* وابستگان و اعضاء و مدیران عدلیه!

تذکر: «نیش‏تر» را از دسترس اطفال دور نگه ندارید! (لازم می‏شود!)

۰ نظر
گمـ ـنام

من و دل تنگیهایم ....

 زهرا (س) و الگو گرفتن از زندگی او

از مهم ترین شیوه های تعلیم و تربیت، روش الگوگیری است. اسلام هم برای تربیت و تعالی انسان ها، بر این اصل مهم تأکید نمود؛ زیرا شخصیت الگو، به عنوان یک نقطه ی کانونی در محور رشد و هدایت های اخلاقی تربیتی قرار می گیرد و در شکل گیری رفتار تربیت شونده، آثار زیادی بر جای می گذارد. به همیت دلیل قرآن کریم الگوهای صحیحی را تعیین نموده و بر پیروی از ایشان سفارش کرده است. از سوی دیگر نیاز به الگو، از نیازهای طبیعی بشر است و انسان را وا می دارد تا با در نظر داشتن الگوی مورد نظر، تلاشی هدف دار و آگاهانه برای رسیدن به ویژگی های رفتاری و اخلاقی الگو در پیش گیرد.

قرآن کریم، رسول گرامی اسلام(ص) را الگوی شایسته و اسوه ی حسنه ی مؤمنان معرفی کرده است، در این الگوگیری فرقی میان زن و مرد نیست، اما به دلیل خُلق و خوی و مسئولیت های خاص زنانه، لازم است زنان از جنس خود هم، الگویی داشته باشند تا از نظر پذیرش الگو و روشن شدن مصادیق اسوه پذیری، به راه و رسم و سیره ی اخلاقی و خانوادگی او اقتدا کنند. پیامبر(ص) خود در سخنانش، فاطمه(س) را از وجود خود می داند و بارها در جمع مؤمنین می فرماید: فاطمه(س) پاره ی تن من است. وجود فاطمه(س) از وجود رسول خدا(ص) جدا نیست و سیره ی او جلوه ی دیگری از سیره ی پیامبر است، پس فاطمه(س)، ادامه ی راه و سیره ی رسول خدا(ص) در همه ی زمینه هاست از جمله بندگی خدا، تقوا و عبادت، حجاب و عفاف و...، اما آنچه در زندگی کوتاه حضرت، برای اسوه پذیری خاص زنان از ایشان بیشتر مبتلور شده است سیره ی حضرت، در عرصه ی خانواده و همسرداری و تربیت فرزندان است. امام باقر(ع) در عظمت و جلالت مادر بزرگوارش فاطمه(س) می فرمایند:

لَقد کانت3 مفروضَة الطاعةِ علی جمیع مَن خلق الله من الجنّ والإنسِ والطیرِ والوحشِ و الانبیاء والملائکة([1])؛ اطاعت فاطمه(س) بر تمام بندگان الهی از جن و انس، پرندگان و حیوانات، پیامبران و ملائکه واجب است.

امام زمان هم وجود مقدس حضرت فاطمه(س) را، اسوه ی نیکوی خویش دانسته و فرموده اند: و فی ابنةِ رسول الله لیَ اسوةٌ حسنةٌ([2])؛ همانا دختر رسول خدا(ص) برای من الگویی شایسته است.


این بخش را کنایه فهما بخوانند ......

اما به راستی ما را چه شده است که این چنین کسانی را وانهیده ایم و به دنبال امثال تن فروشانی می رویم که دنیاشان آبادست و نه عقباشان .

از این گذشته آی مردمانی همچو من که دائم دم از مولانا و مولاتنا می زنید و فقط زبانتان است که به مانند اماممان و افسوس به خاطر کردارهایمان.

جالب است دیگر ، می گویید چرا ؟ پرسیدن ندارد . آخر در کجای قاموس این مملکت سابقه داشت که بی گناهان به بالای دار روند و خاطیان نه . 

منظورم علی خلیلی است . او جرمش چه بود ؟ 

چیزی جز خیر خواهی  و صلاح اندیشی خواهران میهنش ؟

نمی دانم لابد اگر ما به زمان مولا علی می بودیم ؛ لاجرم ایشان را نیز به خاطر کار فرهنگی که روی جامعه می کردند مورد مماشات قرار میدادیم و دم به دم بر پیج هایمان لایک می کوبیدیم که کو آزادای ؟

آخر راست می گوییم که ما منور الفکریم دیگر . اصلا کجای ایران را میتوان با نقاب حقوق بشر پوشانید ؟


این بخش را هیئتی ها بخوانند فقط ...

اه ....... به مولا خسته شده ام . آخر آقاجان کجایید شما؟ 

تا به کی باید چوب شیعه بودن و  حسینی زیستن  را داد . تا کی باید شاهد بود که علی ها مظلومانه پر بکشند و ما اندر خم هضم مذاکرات ژنومان باشیم.

 و به راستی بازهم ندای مولایمان شنیده می شود که 

هل من ناصر ینصرنی ....

۱ نظر
گمـ ـنام

وجه تسمیه

تو این مدت که از افتتاح این تارنما میگذره خیلیا ازم پرسیدن که چرا این اسم رو انتخاب کردی ؟ و من حقیر هم به اجبار مجبور به توضیح مبسوط شده و خلاصه کلی داستان داشتیم سر این اسم، تا حدی که زمزمه تغییرش رو هم داشتم با خودم تکرار میکردم. ولی با تمام این تفاسیر حالا حالا ها از فکر تغییر اسم "نیشتر" اومدم بیرون ، البته اگه باز کسی گیر نده .


خود کلمه "نیشتر" اسم یه وسیله شبیه چاقوی پزشکی امروزی جراحان بوده که در قدیم برای فصدکردن دمل ها و بیرون آوردن چرک ها ازش استفاده می شده ، وقتی که بیماری رو نیشتر می زدن اولش یه کم درد می کشید ولی بعدش به کل درد و چرکش تموم میشد.این لغت و نحوه ی استفاده کردن از اون هم شد دست مایه شاعرای کشورمون که تو شعراشون زیاد ازش استفاده می کردن و اتفاقا کنایه های زیادی هم از مشتقات نیشتر گرفته شده مثلا "نیشتر زدن " یا "نیشتربها" و ... 

از طرفی دیگه "نیشتر" ایهام لطیفی داره که معنی اولش که ذکر شد و مهنی دومش هم "نیشتر = نیش تر" یعنی شاید سخن و حرفمون دردناک باشه ولی در تهش یه سیرینی و نشاطی داره.

از قشنگترین شعرای مرتبط با نیشتر رو میشه به غزلی از ملک الشعرای بهار اشاره کرد که شعارمون رو از همون غزل اقتباس کردیم 

در پایش اوفتادم و اصلا ثمر نداشت

تا خون من نریخت ز من دست برنداشت

دل خون شد از نگاهش وبر خاک ره چکید

بیچاره بین که طاقت یک نیشتر نداشت

چون سر نداشتیم عبث دست و پا زدیم

آری ز پا فتاد هرآن کس که سر نداشت

در خون طپیدنم ز دل زار خویش بود

ورنه خدنگ ناز تو چندان خطر نداشت

ازگریه‌سود نیست که‌من‌خود به‌چشم خویش

دیدم که هیچ گریه و زاری اثر نداشت

یا مرگ یا وصال که فرهادکوه کن

در عاشقی جز این‌دو خیالی دگر نداشت

گمنام زیست هرکه ز مرگ احترازکرد

جاوید ماند آنکه ز مردن حذر نداشت

جانی که داشت کرد نثار رهت «‌بهار»

جانا بر او ببخش کزین بیشتر نداشت

۰ نظر
گمـ ـنام

حرکتی نو

با سلام 

اگه وققتون رو نگیرم و بیشتر از این شما رو به خاطر این تغییر ناگهانی و بزرگ ، معذب نذارم ؛ روز اول عید بود و صحبت های رهبری و تاکید زیاد ایشون روی فرهنگی و لزوم کار فرهنگی از یه طرف و از یه  طرف دیگه هم لک زدن دل خودم برای نوشتن و نداشتن وقت لازم برای پیگیری حالت قبلی وب سایت ، این تصمیم ناگهانی رو گرفتم که اگه عمری به دنیا باشه و  خدا بخواد منتهی به ظهور آقامون هم بشه رفته رفته تکمیل خواهد شد.

به همین خاطر کلیه مطالب قبلی و خلاصه هرآنچه که از قبل از این تارنما در خاطرتون هست رو به کل فراموش کنید. و همانند چند سال قبل روند تولید محتوا رو در پیش میگیرم که ان شاءالله مورد قبول حضرت حق بشه .


حرکت جدیدمون رو شروع می کنیم ، قربة الی الله

به توکل نام اعظمت یا علی

 

۲ نظر
گمـ ـنام

سلام

به مناسبت رخداد بزرگترین حادثه زندگی (هنوز مجردم و اصلا قصد ازدواج ندارم )  

شروع میکنم فصل جدیدی در فضای مجازی

قربه الی الله

سلام

۰ نظر
گمـ ـنام