روی سنگ قبرم بنویسید که او هم مثل رهبرش انقلابی بود...

و از این پس اینجا ...

قبل از گفتن و دادن هیچ توضیح اضافه ای ، باید بگم که آهای دوستان  و آهای همرزمان ..... بنده حقیر به توفیق الهی و بنده نوازی حضرت حق رسیدم و خداوند کریم ، نعمت ازدواج با شخصی صالحه را به بنده حقیر عنایت فرمود ... 

لذا از این پس به اطلاع کلیه ی عزیزان میرسانم که این سایت مشترکا اداره خواهد شد ...

۱۸ نظر
گمـ ـنام

شهید همت

یه بزرگی به من گفت که ظاهرم شبیه ای شهید بزرگواره ، ولی ای کاش باطن من هم کمی شبیه ایشون بشه ...

۳ نظر
گمـ ـنام

هنر هفتمم آرزوست ...

شاید کمتر کسی باشد که به اصل این سخن که "هنر نزد ایرانیان است و بس " شک و شبهه ای وارد کند . از آن وقت که این مردمان با گل و خاک عجین بوده اند ، هنر و زیبا ساختن محیط را همیشه مدنظر خود قرار داده اند ، به گونه ای که اثبات این مدعی را میتوان در اشیاء به جای مانده از کهن تمدن های ایران باستان از کاشان و همدان گرفته تا شهر سوخته و سیستان را یافت .  

اما بحث امروز در مورد هنر هفتم  ،سینما و تئاتر است .هنری که مصداق فعلی آن فاصله ای بسیار از اصلت ایرانی خود دارد . گروهی این هنر را تماما غربی میدانند و هیچ سبقه ی شرقی و اسلامی به آن نمی دهند ،  اما تاریخ این ملت گواه چیز دیگری است ، چرا که اگر تنها تاریخ بعد از  اسلام این کشور را مرور کنیم ، مقوله تعزیه و تعزیه خوانی خود به تنهایی سندی روشن در مورد وجود این هنر و پرداختن آن توسط عامه ی مردم در ایران است . هر چند که علاوه بر تعزیه و شبیه خوانی ها مواردی مشابه از جمله عموفیروز های عید نورز ، نمایش های روحوضی و ... هم وجود دارند که در نقاط مختلف کشور کم و بیش به آن پرداخته می شود ، اما هیچ کدام آنها به گستردگی تعزیه نیست .

این هنر غنی ایرانی اسلامی که در دوران رضا خان ، به شدت  مقابله با آن آغاز شده و در دوران پهلوی دوم ادامه داشت ، کار به آن حد رسید که منابع  کهن و غنی برخی از مهمترین تعزیه ها کم کم از بین رفت و به فراموشی سپرده شد . با کمرنگ شدن تعزیه در سطح جامعه ، غرب زدگان روشنفکر نما ، از این خلا فرهنگی سوءاستفاده کرده و تئاتر و نمایش های سالنی را جایگزین کردند.

 در اوایل کار تنها محدود به چند نمایش فکاهی و شبه طنز بود که با با گسترش شهر نشینی و افزایش سطح درآمد مردم از طرفی و از سویی دیگر ورود نمایش نامه های اروپایی و آشنایی مردم با آثار بزرگانی چون شکسپیر ؛ تئاتر از سطح کمدی فراتر رفته و درام و تراژدی هم وارد سالن های نمایش خیایان لاله زار شد .

بعد از انقلاب ، این سخن امام خمینی (ره) که فرمودند : "ما با سینما مخالف نیستیم ، با فحشا مخالفیم ." مجال از فعالیت آن دسته از اهالی سینماو تئاتر که هنر را دست مایه ارضای شهوات خود میدیند گرفت . به گونه ای که نسل جدیدی از سینماگران و تئاترگران وارد این بحث شدند ، اما عدم داشتن  توان کیفی بالا از سویی و از سویی دیگر درگیر شدن مردم با جنگ  دیگر روحیه هنر پروری را در جامعه از بین برده بود ، باعث این شد که از آن استقبالی نشود  و رنگ و بوی هنر ارزشی در تئاتر کمرنگ گردد.

این رویه همچنان ادامه داشته و آمفی تئاتر ها همچنان خالی از وجود افراد ارزش مدار می بود که در سایه عدم حضور این افراد ، مجددا مجال حضور هنر وران معاند ارزش های اصیل اسلامی ایرانی فراهم شده و کم کم این افراد جای پای خود را محکم کردند .  البته شایان ذکر است وجود افراد نااهلی همچون "گنجی" وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بی تاثیر نبوده و به نوعی یک انقلاب معکوس فرهنگی در حال شکل گرفتن بود .

قشر فرهنگی و ارزش مدار جامعه هم که اوضاع این هنر را به شدت خطرناک  می دیدند ،  با تکیه بر هنر اصیل هنروری خود ، تعزیه وارد جنگ نرم هنری شدند ، به گونه ای که  در سالهای اخیر شاهد تئاتر های مذهبی هنری یا به نوعی تعزیه های مدرن که اوج آن را ایام فاطمیه و ایام دفاع مقدس تشکیل میدهد ، هستیم .

اما با ظهور دولت به ظاهر معتدل وقت ، بار دیگر شاهد تئاتر های سخیف هستیم ، به گونه ای  که دیگر از دیدن و شنیدن سخیف موضوعات در سالن های بزرگ کشور هیچ  تعجبی نمیکنیم . تئاتر های که کاملا مغرضانه هدفشان نسل جوان بوده که با زبان نرم هنر اقدام به سست کردن اعتقادات این آینده سازان کشور داشته  و باز هم حربه ی همیشگی دشمنان که همان آندلس سازی ایران و گسترش لاابالی گری در بین مردمان باشد را این بار با شیوه ای مدرن به اجرا درآورند.

اگر خدا بخواهد ادامه دارد ...

۱۵ نظر
گمـ ـنام

فرمان مادر...

پدر و مادرت را نگاه کن. نگاه کردن به جمال مادرت خودش عبادته
فرمان مادر را ببر، ببین که چه بر سر تو خواهد آمد. هرچه مادرت سخت گیر تر باشد فرمانش را ببر ...
اگر مادرت تند باشد فرمان بردن از او اثرش بیشتر است.
فرمان مادر ِ خوش اخلاق را که همه می برند.
اگر به غریبه هم بگوید اینجا بیا، خواهد گفت خانم چه می گویید، چشم. کارش را رها می کند و بار او را بر میدارد و یا راه او را باز می کند. 

اگر مادر و پدر تندی دارید تا فرمان او را بردید آن وقت می فهمید چه کرده اید. خداوند متعال نشانت خواهد داد که ببین چه کرده ای،
کار بزرگان را انجام دادی، با ما رفیق و انیس و مونس شدی ...

"حاج محمد اسماعیل دولابی"

۶ نظر
گمـ ـنام

شهیدمان را کشتند ...

24_1418

عدم موافقت بنیاد شهید با احراز شهادت علی خلیلی

از هرچه گذشت کنم ازاین نمیگذرم ... حالا میخواد بی سواد باشم یا بزدل دیگه برام مهم نیست .

توضیحات در ادامه مطلب ...

۴ نظر
گمـ ـنام

منی که پدر ندیده ام ...

خیلی دلش می خواست که تنها فرزندش رو قبل از شهادت ببینه و برای دیدن و بوییدنش لحظه شماری می کرد. اما وقتی پای ناموس و شرف ملتش به میان اومد آروزهایش رو فرمواش کرد و آماده اعزام شد.
وقت خداحافظی که رسید، آنقدر سفارش فرزندمان را کرد که مراقبش باشم تا سربازی از سربازان امام زمان(عج) باشد. از جبهه هم که نامه داد همین ها را مجدد تکرار کرد.
هنوز نامه اش را کامل نخوانده بودم که اشک هایم از خبر عروجش رو صفحه کاغذ جاری شد.
اول خرداد 1361، یعنی دقیقا یک سال بعد از عقدمان در محضر حضرت امام(ره) عروج کرد و درست دو ماه بعد، نامش در شناسنامه دختر دردانه اش به ثبت رسید، دردانه ای که هنوز هم زمزمه می کند: « من فرزند شهیدم، روی پدر ندیدم...»
به نقل از همسر شهید جلال ذوالقدر


و حال سوال اینجاست .... ما چه کرده ایم ؟!!

۳ نظر
گمـ ـنام

دعا کنید از این هم شهید تر بشوم

دعا کنید که من ناپدیدتر بشوم

که در حضور خدا رو سپید تر بشوم

بریده های من آن سوی عشق گم شده اند

خدا کند که از این هم شهید تر بشوم

که ذره های مرا باد با خودش ببرد

خدا که خواست ز دنیا بعیدتر بشوم

که زیر بارش سرب و اسید، تر بشوم

خودش به فکر من و تکه‌های من است

دعا کنید از این هم شهید تر بشوم

۳ نظر
گمـ ـنام

لبیک یا امام

آنها هم لبیک یا امام می گفتند .... دقیقا مثل ما 

ولی ما کجا و آنان کجا ....


صرفا جهت اطلاع دوستان مجرد :

رهبری فرمودند که برین تو سن کم و دوران جوانی ازدواج کنید ...

۷ نظر
گمـ ـنام

مانع گناه

اگر اراده کنی که خودت را حفظ بکنی

پروردگار هم هنگام ارتکاب گناهان ، برای تو ایجاد مانع می کند

« مرحوم آیت الله حق شناس (ره) »

۶ نظر
گمـ ـنام

عمره یا نماز ؟!!

مسافرین پرواز شماره ۳۹۵ به مقصد جده هرچه سریعتر وارد هواپیما شوند.هواپیما آماده حرکت می‌باشد. 
برای آخرین بار هم اعلام کرد اما مگر 
میتوانست سوارشود؟
ساعت حرکت هواپیما با اذان ظهر یکی شده بود.
عمره مهم‌تره یا نماز اول وقت..؟؟ بالاخره تصمیمش را گرفت. بی‌خیال بلیط و تمام زحمت هایی که کشیده بود شد.رفت و نمازش را خواند. بعداز نماز به سالن رفت تا به شهرش برگردد.
بلندگو اعلام کرد: با عرض پوزش بابت تأخیر درپرواز شماره ۳۹۵ نقص فنی پیش آمده برطرف شده است و مسافرین هرچه سریعتر وارد هواپیما شوند.
لبخند زنان خدا را شکر کرد و سوار هواپیماشد. چندسال بعد هم در محراب شهید شد.

شهید محراب،آیت الله دستغیب 

۵ نظر
گمـ ـنام