این الرجبیون.....
آﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﮔﻔﺘـﻪﺍﻧﺪ:
..... ﺩﻭﺭﻱ ﻭ ﺩﻭﺳــــﺘﻲ .....
ﻳﺎ ﻃﻌــــﻢ ﺩﻭﺳـــــﺘﻲ ﻧﭽﺸﻴـــﺪﻩﺍﻧﺪ و ﻳﺎ ﺩﺭﺩ ﺩﻭﺭﻱ ﻧﮑــــــﺸﻴﺪﻩﺍﻧﺪ ...
زیارت امام غریب در ماه رجب بسیار توصیه شده است .
الســلام علیکـــ یا امام رضــا علیهالسلام
برداشت اول :
زیاد عمرش دراز نیست ، همین چند سال اخیر و با رونق گرفتن هنر هفتم و همه گیر شدن رسانه تصویری در خانواده ، این هم وارد خانه ها شد .
خواسته یا ناخواسته همه درگیرش می شوند. و گاهی آن چنان پیش می رود که برای خودش طرفدارانی متعصب و ناقلانی بس کثیر را متوجه خودش می کند. فقط کافیست که چند روزی به کار بردنش را طول دهند ، آن وقت است که دیگر از دبستان گرفته تا دانشگاه همه را مبتلا می کند.
اما واقعا چرا ؟ علتش چیست که صرف به کاربرده شدن توسط گروهی اندک در رسانه موجی به این گستردگی در میان توده ی مردم ایجاد می کند ؟
اما به راستی با این همه ویروس ، چیزی از ارثیه پدریمان (زبان پارسی) باقی خواهد ماند ؟
سوای مقوله ی روانشناسانه و مبحث دیده شدن اشخاص در اجتماع کاربرد این الفاظ حشو گونه چه سودی برای جامعه ی ما را داراست ؟
چیزی جز کاهش غنای ادبی ...
برداشت دوم :
اما فارغ از تاثیر کاربرد این الفاظ نوزاد در گویش مردم جامعه ، کاربرد خلاقانه این الفاط پیرامون حوادث روزمره و کابردشان مطابق طبع اشخاص با سلایق گوناگون باعث ترویج خلاقیت فکری در گفتار و هم چنین جلوگیری از گسترش پیام های تمسخر آمیز و آمیخته با گناه نیز شده است.
برداشت آخر به نقل از حضرت آقا ...
من خیلى نگران زبان فارسىام؛ خیلى نگرانم. سالها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانى را دُور هم بنشینند. من میبینم کار درستى در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان زیاد است. همینطور دارند اصطلاحات خارجى [بهکار میبرند]. ننگش میکند کسى که فلان تعبیر فرنگى را به کار نبرد و به جایش یک تعبیر فارسى یا عربى به کار ببرد؛ ننگشان میکند.
در کانون زبان فارسى، داریم زبان فارسى را فراموش میکنیم؛ براى تحکیم آن، براى تعمیق آن، براى گسترش آن، براى جلوگیرى از دخیلهاى خارجى هیچ اقدامى نمیکنیم.
یواش یواش [در] تعبیرات ما یک حرفهایى میزنند - هر روزى هم که میگذرد یک چیز جدیدى مىآید - ما هم نشنفتهایم. گاهى مىآیند یک کلمهاى میگویند، بنده میگویم معناى آن را نمیفهمم ، میگویم معناى آن چیست؟ معنا [که] میکنند، تازه ما اطّلاع پیدا میکنیم که این کلمه آمده؛ [این] یواش یواش کشانده شده به طبقات و تودهى مردم؛ این خطرناک است.
برادران و خواهران عزیز! اهمیت زبان ملى یک کشور براى خیلىها هنوز دانسته و شناخته نیست. زبان فارسى باید گسترش پیدا کند. باید نفوذ فرهنگىِ زبان فارسى در سطح جهان روزبهروز بیشتر شود. فارسى بنویسید، فارسى واژهسازى کنید و اصطلاح ایجاد کنید. کارى کنیم که در آینده، آن کسانى که از پیشرفتهاى علمى کشور ما استفاده میکنند، ناچار شوند بروند زبان فارسى را یاد بگیرند. این افتخارى نیست که ما بگوییم حتماً زبان علمى کشور ما فلان زبان خارجى است. زبان فارسى اینقدر ظرفیت و گنجایش دارد که دقیقترین و ظریفترین علوم و دانشها میتوانند با این زبان بیان شوند.
می گویند سیاهی چــــــــــــــــــــــــادرت چشم میزند...
راست هم میگویند...
چشم آدمهای حریص و هرزه را...
چشم که هیچ!
خبر ندارند تازگیها دل هم میزند...
دل آدم های مریض و بیمار دل را ؛
از تو چه پنهان چادرت دست و پا گیر هم هست ؛
دست و پای بی بند و باری را می بندد ؛
چادر برای کسانی است که نمی خواهند عزت آخرتشان را به لبخند های هرزه بفروشند!
چــــــادرت سند بندگی و عبودیتت را امضا می کند...
چادر مشکی تو
برایت امنیت می آورد
خیالت راحت...
بـــــــــــــــــــــــــــــانو....
مــــــــاه،
نور خورشید را به خودش میگیرد.
چادر مشکی ِتو،
گرمای خورشید را.
و اینگونه است که
چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــادری ها
با "مـــــــــــــــــــــــــــــــاه "نسبت دارند...
خود عمار پنداری
زیاد دور نبود ، روزی که رهبری ندای "هل من معین یعیننی..." را سر داد و گفته ی " این عمار... " ایشان ، نقل محافل و مجالس خواص شد . روزی که دیگر سایت و وبلاگی نبود که منادی این سخن را نتوان یافت و به گمان کمتر منبری بود که از عمار نگفته باشد و خودشان عمار فرض نکرده باشند. اما سوای گروهی که واقعا این ندا را لبیک گفتند ، برخی از رفقا (و شاید هم رقبا ) دچار خود عمار پنداری شدند و برای خودشان حسابی دیگر باز کرده بودند . به آن حد که یار غار رهبری بوده اند در دوران بی کسی آقا و سرهای مگوی زیادی با ایشان دارند که هر گوشی محرم شنیدنش نیست و برای خودشان شده بودند عمار آقا .
اما همین گروه بی بهره از تعقل و تفکر را که بهتر وارسی کنیم ، چیزی جز طبل تو خالی که فقط و فقط صدای بلندی دارند را نمیابی. همین هایی که به بهانه های مختلف و توجیهاتی واهی خود آمر به منکراتی میشوند که دیگران را بارها و بارها از آن نهی کرده بودند . مثلا همین شبکه های اجتماعی که متعدد از این درگاه در موردش بحث شده بود را اگر نظاره کنیم خواهیم دید که افرادی با ظاهری مذهبی و حزب الهی خودشان با هر شخصی و در هر سیمایی مرتبط می شوند که دیگر نمیدانی که او گوسفندیست در هیبت گرگ و یا گرگیست در لباس میش . جایی که دختران محجبه (ظاهرا) خصوصی ترین رازهایشان را برملا میکنند و پسرانش وقیحانه ترین جملات را بیان دیگر چگونه میتوان بهشان گفت عمار؟؟!! جایی که .... شاید در موردش صحبتی نشود بهتر باشد ولی....
خود عمار پنداری ادامه دارد در موضوعات دیگر .... اگر خدا بخواهد .
یاخیر الرازقین ...
در کافى از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: امیر المؤمنین بارها مى فرمود: بدانید و به یقین بدانید که خداى عزوجل به هیچ بندهاى هر قدر هم تلاشگر باشد و هر قدر زرنگى و چاره اندیشى اش عظیم باشد و بسیار حیله گر و نیرنگ باز باشد اجازه نمى دهد از مقدراتى که او در ذکر حکیم برایش تقدیر کرده پیشى گرفته و آن مقدرات را تغییر دهد. ایها الناس ! هیچ انسانى به علت مهارتش نمى تواند پشیزى از آنچه برایش مقدر شده زیادتر به دست آورد و هیچ انسانى به علت حماقت و کودنى اش پشیزى از آنچه برایش مقدر شده کمتر نمى گیرد. و بنابراین کسى که به این دو نکته علم و اعتقاد داشته و بر طبق آن عمل کند در به دست آوردن بهره اش از سایر مردم راحت تر است، و کسى که به این معانى علم دارد و لیکن بر طبق آن عمل نمى کند در خسارتش از همه مردم خاسرتر و زیانکارتر است، و چه بسیار افرادى که غرق نعمتند ولى خدا به منظور استدراج غرق نعمتشان کرده و چه بسیار گرفتاران و تهى دستانى که خدا خیرشان را در تهى دستى دیده./به نقل از تفسیر المیزان
در کافى به سند خود از ابن ابى عمیر از عبداللّه بن حجاج از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: محمد بن منکدر بارها مى گفت من خیال نمى کردم که على بن الحسین (علیه السلام) فرزندى از خود به یادگار خواهد گذاشت که از خودش بهتر باشد، و چون فرزندش محمد بن على را دیدم رفتم تا او را موعظه اى کنم، ولى او مرا موعظه کرد. دوستانش از او پرسیدند به چه چیز تو را موعظه کرد؟ گفت : روزى که هوا بسیار گرم بود به اطراف مدینه رفتم و به ابو جعفر محمد بن على که مردى تنومند بود برخوردم و دیدم که به دست دو غلام و یا آزاد شده سیاه تکیه کرده است در دل با خود گفتم سبحان اللّه ! مرد محترمى از محترمین قریش در این ساعت روز و با چنین حالتى به دنبال دنیا برخاسته جا دارد او را موعظه اى کنم و حتما این کار را خواهم کرد.
لا جرم به نزدیکش رفته سلام کردم، ایشان در حالى که عرق از سر و رویش مى ریخت با حالتى که بیانگر بى مهرى بود جواب سلامم را داد. عرض کردم : خدا تو را اصلاح کند آیا این درست است که مردى محترم از شیوخ قریش در این ساعت و با این حالت در طلب دنیا باشد؟
و آیا اگر در همین حال اجلت فرا رسد فکر میکنى که در چه حالى از دنیا رفته باشى ؟ فرمود: اگر مرگ من در این ساعت برسد در حالى رسیده که من مشغول طاعت خداى عزوجل هستم و خود و عیالم را از تو و از مردم بى نیاز مى کنم، ترس من تنها از این است که مرگم در حالى برسد که مشغول گناهى از گناهان باشم. گفتم : بله، خدا رحمتت کند تو درست گفتى، من آمدم تو را موعظه کنم تو مرا موعظه کردى.
و در همان کتاب از عبد الاعلى مولاى آل سام روایت کرده که گفت : روزى تابستانى که هوا بسیار گرم بود در یکى از راههاى مدینه به امام صادق (علیه السلام) برخورده عرض کردم : فدایت شوم آیا با آن وضعى که نزد خداى تعالى و با آن قرابتى که نسبت به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) دارى در مثل چنین روزى چرا خود را به زحمت مى اندازى ؟ فرمود: اى عبد الاعلى به طلب رزق برخاسته ام تا از کسى مثل تو بى نیاز باشم./به نقل از تفسیر المیزان
بین اعتقاد به اینکه رزق تقسیم شود، و بین امر به طلب رزق منافاتى نیست و این معنا روشن است.
نتیجه : یاایها الناس... تزوجوا....
با توجه به رویکرد جدید قرارگاه فرهنگی نیشتر ، توزیع نشریات و تولیدات مکتوب سایر ارگان های فرهنگی در دستور کار قرار خواهد گرفت تا گامی باشد هرچند کوچک ولی سودمند. لذا لطفا در نشر این مکتوبات ما را همیاری نمایید .
به مناسبت سالروز میلاد حضرت زهرا (س) ، هیئت محبان روح الله دانشگاه سمنان این نشریه را تولید نمود که بسیار مورد توجه دانشگاهیان قرار بویژه بانوان قرار گرفت.
متاسفانه بعلت حجم بالای فایل اصلی طراحی از بارگزاری آن پرهیز گردید و تنها اکتفا به فایل PDF شد.
در صورت نیاز با ارسال ایمیل خود ، فایل اصلی فرستاده خواهد شد.