در زمان غیبت به کسی منتظر گفته می شود که منتظر شهادت باشد!
«سردار شهید مهدی زین الدین»
در زمان غیبت به کسی منتظر گفته می شود که منتظر شهادت باشد!
«سردار شهید مهدی زین الدین»
دانشجـــو موذن جامعـــه است اگر خـــــواب بمانــــد نمــــاز امت قضـــــا می شود...
"شهیــــد بهشتــــی "..
اما به راستی ما که داریم دم میزنیم از امر به معروف و نهی از منکر تو جامعه و البته کاملا حق و درسته ، توی دانشگاه چقدر کار کردیم ؟ نمیدونم ولی چیه که تو شهرهای کوچیک بی حجابی رو مساوی با اومدن دانشگاه آزاد تو شهرشون می دونن (قابل توجه جاسبی ها) ؟
بزاریم از همین جا ، دانشگاه شروع کنیم ، آخه ماهی رو هروقت که از آب بگیری هنوز جونی برای کندن و نفسی برای کشیدن داره ، حالا هر چقدر که رودخونش کثیف و فاضلابی باشه ....
بعضی اوقات یادم می رود که روزی نفسی که فرو رفت
دیگر بر نخواهد آمد و خواهم مرد یادم میرود که مراقب اعمالم باشم
چون شاید دیگر فردایی برایم نیاید باید بیشتر مراقب باشم
خدایم کمکم کن
مردی نزد امام حسن(ع) آمد ودرباره شوهر دادن دخترش با ایشان مشورت کرد. حضرت : او را به به مردی بده که خداترس باشد؛ اگر دخترت را دوست داشته باشدگرامی اش میدارد واگر دوست نداشته باشد، لااقل به او ظلم نمیکند.
مکارم الاخلاق
تا حالا غالب کتاب های دفاع مقدس مربوط می شد به خاطراتی در مورد شهادت و معنویت اون فضا و مکان. اما دیدگاه رهبری محدود به معنویت و بعد روحانی جبهه ها نیست و نبوده ، مثلا وقتی که کتاب " پایی که جا ماند " رو ایشون توصیه به خواندن کردند و تاکید کردند که باید جوانب مختلف جنگ رو به صورت کامل و زیبا شرح داد. حالا می تونه فضایی اسارت و سختی بی حد و حصر در زندان ها و شکنجه گاه های بعثی باشه یا اینکه سختی در امداد رسانی و روحیه مقاومتی در خرمشهر که در کتاب "دا" ایشون تاییدش کردند.
اما در بین همه این جوانب تا کنون کمتر کتابی بوده که به شهدا و مهندسین جهاد اشاره کرده باشه و تمام اشاره ی اونها همین قدر میشه در یک فیلم یک بلدوزی هست و شاید خراب باشه و یکی داره تعمیرش میکنه ، همین !
از طرفی دیگه تا حالا طوری در مورد جبهه حرف میزندن که انگاری ، تنها کار رزمنده ها و شهدا نماز خوندن و روزه و ... بوده و هیچ خبری از کار و رحیه جهادی نبوده. اصلا به قول خودم "جنگ رو بیشتر از اون چیزی که هست دوست داشتنی نشون دادن" ، باز خدا رو شکر گروهی از فیلم سازان و نویسندگان زاویه دیدشون رو تغییر دادند و از منظری دیگه ای هم به موضوع نگاه کردند . مثل همین کتاب "عباس دست طلا" .
توی این کتاب اولین نکته ای که یاد میگیری اینه که آقا کار کن . تا جون داری کار کن . یا به قول خود عباس دست طلا که گفت اینقدر سرم شلوغ بود که واسه ی فکر کردن به شهادت وقت نداشتم .
توضیح بیشتر در مورد کتاب رو در ادامه مطلب دنبال کنید .
آیـــــــت الله بـــهـــجـــت:
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست؛ زیرا ب مهربانی مادرش ایمان دارد؛
ای کاش من هم مثل او ب خدایم ایمان داشتم . . .
نقدی منصفانه از فیلمی به ظاهر ایرانی ... (به بهانه اکران دانشگاهی این فیلم در کشور)
برای نقد «خانه پدری» هیچ چیز بهتر از نقل قصه آن نیست. قصه به تمامی گویاست؛ ایرانیان به اسم غیرت آدم میکشند و اساساً وحشیاند... «خانهپدری» فیلمیست که اگر در هر کشوری جز خود ایران و توسط هر شخصی جز کیانوش عیاری ساخته شده بود، به آن لقب فیلم «ضد ایرانی» میدانند. برای اینکه هیچ سو برداشت و انتقاد ناعادلانه ای انجام ندهیم ، بخش هایی از فیلم را عینا نقل می کنیم .
یک: خانهای قدیمی. دوره حکومت رضاخان است. پدری با پسر نوجوانش در منزلاند. دختر جوان خانواده وارد خانه میشود. پدر او را به زیرزمین میفرستد. پسر نوجوان(محتشم) در حال کندن زمین است. چیزی شبیه قبر. دختر اضطراب دارد. از برادر می پرسد «میخواید منو بکشید؟». هنوز نمیدانیم چه خبر است. پدر و پسر از پاسخگویی امتناع میکنند. دختر اضطراب دارد. از دست پدر و برادرش فرار میکند و در زیرزمین را میبندد. ظاهرا پای آبرو در میان است. مسئله ناموسیست. داستان پدر سنتیِ مذهبیِ غیرتی و دختر جوان.
دختر قسم میخورد که کار اشتباهی نکرده است. گریه میکند. از ترس بدنش میلرزد. خودش را خراب میکند. هیچ نشانه مستدلی مبنی بر خراب بودن دختر وجود ندارد. ظاهرش هم معصومتر از چیزیست که باور کنیم دختر پاکدامنی نیست. پدر قسم میخورد که با دختر کاری ندارد. دختر اما میترسد و در را باز نمیکند. پدر در را میشکند. دختر میخواهد از در دیگر فرار کند که پدر پایش را میگیرد و به داخل میکشد. دختر دست و پا میزند و التماس میکند. پدر خودش را روی دختر میاندازد و به پسر نوجوانش(محتشم) اشاره میکند که دسته سنگی هاون را بر سر خواهرش بکوبد. پسر سنگ را محکم بر سر خواهر جوانش میزند. دختر دست و پا میزند.
داریم صحنه کشتهشدن دختر جوانی توسط پدر متعصب ایرانیش را با تمام جزئیات تماشا میکنیم. دختر همچنان فریاد میزند و سعی میکند فرار کند. پدر بر سر پسر فریاد میزند که سنگ را محکمتر بکوبد و کار را یکسره کند. پسر سنگ را محکم بر سر خواهرش میکوبد. دختر جان میدهد. صحنه با دقت فراوان و با جزئیاتی بینظیر اجرا شده است.
پدر و پسر دختر را به داخل قبر می برند و رویش خاک میریزند. سعی میکنند تا وقتی مادر و دخترهای دیگر به خانه برمیگردند طوری فضا را درست کنند که انگار اتفاقی نیفتاده و اصلا دختر به خانه نیامده.
در می زنند. برادر مرد - عموی خانواده- وارد میشود. از برادرش میپرسد که آیا دخترش را کشته و این مایه ننگ را پاک کرده یا نه؟ پدر قبر را نشان میدهد اما برادر باور نمیکند که واقعا جنازهای در آنجا باشد. برادر -عمو- به پسر کوچکش اشاره میکند که سیخ بلندی را بردارد و به قبر فرو کند و ببیند سیخ خونی میشود یا خیر. مراحل تست خاک شدن دختر را هم با دقت میبینیم.
سیخ خونی میشود. عمو از قتل برادرزاده مطمئن شده است و خیلی خوشحال است. دست برادرش را میبوسد و روی پای برادرش میافتد که: «خوشا به «غیرتت» برادر».
دو: چند سال گذشته است. محتشم -برادر مقتوله- بزرگ شده و از نوجوانی به جوانی رسیده است. مادر خانواده که تا امروز از قتل دخترش بیخبر بوده اتفاقی متوجه میشود دخترش در زیرزمین خانهی خود خاک شده است. مادر روی قبر فرزند خود جان میدهد.
سه: باز چند سال جلوتر میرویم. محتشم نوجوان حالا 50 سالگی را رد کرده. مراسم خواستگاری دختر محتشم است. دختر را میخواهند به اجبار به مردی همسن پدرش شوهر دهند. دختر ناراضی است. پدر کتک جانانهای به دختر میزند. کتکی که از فرط اغراق و زیادهروی بسیاری را در سالن به خنده میاندازد. دختر که میبیند راه فراری از این ازدواج اجباری ندارد دست به خودکشی میزند و ...
چهار: قسمت آخر ماجراست. زمان حال. محتشم نوجوان حالا پیرشده و خانه هم ویران شده است. ظاهراً میخواهند خانه را بسازند. محتشم و پسرش برای در آوردن استخوانهای دختر مقتول ماجرا به خانه میآیند تا در گودبرداری هنگام تخریبِ خانه مشکلساز نشود. قبر را میکنند. محتشم استخوانهای خواهرش را که میبیند سکته مغزی میکند و حالش خراب میشود...
اصلاً به جز نگاه محتوایی به فیلم. ماجرا انقدر از نظر روحی آزار دهنده است که در زمان پخش فیلم در پردیس سینمایی ملت دو نفر را به علت وخیم شدن حالشان از سینما خارج کردهاند. این نشاندهنده میزان خشونت فیلمیست که ظاهراً دارد تاریخ ایرانیان را روایت میکند.
«خانهپدری» فیلمیست که اگر در هر کشوری جز خود ایران و توسط هر شخصی جز کیانوش عیاری ساخته شده بود، اکثریت فعالان رسانهای و سینمایی به آن لقب فیلم «ضد ایرانی» میدانند. در تمام طول فیلم حتی یک لحظه تصویری مثبت از ایرانیان ارائه نمیشود. اما حالا چون فیلم در ایران ساخته شده است و در دولت دهم توقیف بوده و جناب عیاری آن را ساخته، شده است فیلمی در راستای «نقد تعصب»، «نقد تحجر» و ... و کسی نیست بگوید فیلمی را میتوان «منتقد» نامید نه «سیاهنما» که در دل داستان و در شخصیتپردازیهایش علاوه بر نشان دادن یک فرد متعصب و خشن، یک فرد ایدهآل و سالم را هم نشان دهد تا دچار یکجانبهگرایی نشود.
این یک اصل بدیهیست. چطور ممکن است در فیلمی تمام مردان ماجرا -بلا استثنا- از قتل دختر خبردار باشند و حتی از کشته شدن دختر خوشحال شوند و از هم تشکر هم بکنند و در جمع در مورد آن صحبت کنند و بعد بگوییم این یک فیلم منتقد است. در نقد تعصب کورکورانه و تحجر. پس کجاست شخصیتی در فیلم که متحجر نباشد؟ چرا تمام شخصیتهای این خانه فلاکتزده و نحس ظاهر تیپیکال مذهبی دارند؟ چرا یک مخاطب خارجی با دیدن چنین فیلمی نباید به ایرانیان بگوید تاتار؟ نگوید وحشی؟ وقتی حتی یک شخصیت نرمال و آدم حسابی در فیلم نیست. جناب عیاری داستان خانواده خودشان را به کل تاریخ ایران تعمیم دادهاند یا واقعاً نسبت به ایرانیان چنین ذهنیت سیاهی دارند؟
با همه این اوصاف باید گفت «خانه پدری» یک اثر یکسویه و دروغ از تاریخ ایران است. فیلمی که تصویری به شدت منفی و مأیوسکننده از سرگذشت زنان در ایران ارائه میدهد. فیلمی تلخ که حتی اگر از روی اشکالات محتواییاش نیز بگذریم، نمایش آن برای روحیه جامعه به شدت مضر و خطرناک است. فیلمی که اگر مشابه آن در کشوری مانند آمریکا هم ساخته میشد با درجهبندی شدید سنی به نمایش در میآمد و به صورت عمومی به نمایش در نمیآمد. این تازه وقتیست که بگذریم از رویکردهای غلط و دروغ محتوایی فیلم ./ برداشت از فارس نیوز
اما حال باید این سوال را از عیاری پرسید که شما را که دم از ریش سفیدی بر گذر ایام داشته و خود را از متولیان هنر هفتم در کشور می دانید ، این فیلمتان چه سودی می رساند بر تارک نظام ، چیزی جز سو استفاده بدخواهان (ویکی پدیا را می توانید مشاهده کنید ) . با این کارتان دل چند تن ز مادران شهدا و ایثار گران واقعی و به راستی چن تن از ایرانیان را شاد کرده اید ...
و همچنان بیت المال حیف و میل می شود...
توضیحات (+ لینک خرید اینترنتی ) مربوط به کتاب را حتما حتما در ادامه مطلب مطالعه بفرمایید.